یادداشت؛ چشم‌بندی عجیب استکبار در عوض‌کردن جای «جلاد و شهید»
یادداشت؛ چشم‌بندی عجیب استکبار در عوض‌کردن جای «جلاد و شهید»
آخر کجا باورمان می‌شد که روزی برای دفاع مظلومی چون فلسطین در برابر ظالمی وقیح مثل اسرائیل، باید استدلال بیاوریم! امام‌خامنه‌ای حکیم در بیاناتشان به این چشم‌بندی عجیب استکبار و اذنابش در عوض‌کردن جای «جلاد و شهید» اشاره‌ کردند.

به گزارش نسیم سرخس، حجت‌الاسلام عباس بابائی، استاد حوزه و دانشگاه در یادداشتی نوشت: به این گزاره‌ها دقت کنید؛ «حسین با شمشیر جدش کشته شده است».

«در قیام(حسین) نه مصلحت دین بود و نه مصلحت دنیا؛ و فسادی که از قیام و قتل او حاصل شد اگر در شهر خودش می‌نشست اتفاق نمی‌افتاد.»

«به خود خدا هم می‌توان اعتراض کرد و او را فتنه‌گر نامید.»

«به نظر من گفتار فاطمه که بهترین زنان کسانی­‌اند که «لایرین احداً و لایراهنّ»(و) رفتار او(فاطمه) در پنهان شدن از مقابل فرد نابینا نمی­‌تواند الگوی رفتاری زنان ما باشد!»

حال به این گزاره‌ها دقت کنید:

«ایران هم باید حماس را محکوم کند و هم اسرائیل را!»

«درگیری اخیر اسرائیل و فلسطینیان باعث تلفات سنگین انسانی مخصوصاً در میان غیرنظامیان شده است. جامعه جهانی به وظیفه خود برای توقف فوری این درگیری و پایان دادن به منازعه طولانی‌ طرفین و حل‌وفصل عادلانه این قضیه که تضمین‌کننده حقوق مسلّم و امنیت پایدار باشد، عمل کند!»

آخر کجا باورمان می‌شد که روزی برای دفاع مظلومی چون فلسطین در برابر ظالمی وقیح مثل اسرائیل، باید استدلال بیاوریم؟!

امام‌خامنه‌ای حکیم در بیاناتشان به این چشم‌بندی عجیب استکبار و اذنابش در عوض‌کردن جای «جلاد و شهید» اشاره‌ کردند و فرمودند: «این دشمن خبیث و ظالم، حالا که سیلی را خورده، سیاست مظلوم‌نمایی در پیش گرفته، دیگران هم کمکش می‌کنند؛ رسانه‌های دنیای استکبار کمکش می‌کنند، برای اینکه نشان بدهند این مظلوم است… این مظلوم‌نمایی، صددرصد خلاف واقع و دروغ است.»

صدور این توجیهات وقیحانه و مظلوم‌نمایی‌های مهوع از جبهه‌ کفر امری‌ طبیعی است؛ اما چگونه این جملات از کسانی‌ که داعیه‌ مسلمانی و روشنفکری و فرهیختگی و سیاسی‌کاری دارند، صادر می‌شود؟!

پاسخ آن است که بعضی گزاره‌های تاریخی فقط هنگامی‌ که در بستر علم اخلاق قرار می‌گیرند، قابل‌فهم می‌شوند؛ چگونه؟

مرحوم علامه‌ طباطبائی ذیل آیه‌ی «کَلَّا بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ» می‌نویسد:

از این آیه شریفه سه نکته استفاده مى‌شود:

اول اینکه، اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس مى‌دهد، و نفس آدمى را به آن صورت در مى‌آورد.

دوم اینکه، این نقوش و صورت‌ها مانع آن است که نفس آدمى حق و حقیقت را درک کند و میان آن و درک حق حائل مى‌شود.

سوم اینکه، نفس آدمى به‌حسب طبع اولی‌اش صفا و جلایى دارد که با داشتن آن، حق را آن طور که هست درک مى‌کند و آن را از باطل و نیز خیر را از شر تمیز مى‌دهد، هم‌چنان که در جاى دیگر فرمود: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»

در میان گناهان، گناهی که شدیداً آدمی را نسبت به حق، کور و کر و لال می‌کند، «خوردن مال حرام» است؛ این سخن بزرگ‌مرد همیشه‌ تاریخ «حسین» است خطاب به کوفیان:
«شما از دستور من سرپیچى مى‌کنید و به سخنانم گوش فرا نمى‌دهید، چرا که هدایاى شما [جوایزى که براى کشتن من گرفتید] تنها از راه حرام بوده و شکم‌هایتان از حرام پر شده است و خداوند بر دل‌هاى شما مُهر زده است.»

انتهای پیام/

  • نویسنده : احسان بابائی