روز هشتم اردیبهشتماه امسال بود که هواپیمای حامل دارو و کمکهای بشردوستانه ایران با هدایت کاپیتان صداقتنیا وارد فرودگاه صنعا در یمن شد، اما متجاوزان سعودی با استفاده از جنگندههای فوق مدرن خود مانع فرود این هواپیما در فرودگاه صنعا شدند و اخطار دادند که باید این هواپیما در فرودگاهی متروکه در عربستان فرود آید.
این در حالی است که صداقتنیا بدون توجه به اخطار جنگندهها عزم خود را جزم کرده بود که در فرودگاه صنعا فرود آید و هنگامی که جنگندههای آل سعود متوجه شدند تهدیدات آنها هیچ تأثیری بر سکاندار هواپیمای مسافری ایران ندارد، تنها راهکار خود برای مقابله با امدادرسانی به مردم مظلوم یمن را بمباران باند فرودگاه صنعا و برج مراقبت این فرودگاه دیدند.
مراسم قدردانی از این خلبان غیور و برخی همراهان وی در این پرواز، روز ۱۹ اردیبهشت با حضور تنی چند از نمایندگان مجلس و مسئولان برگزار شد.
پس از پایان مراسم، کاپیتان صداقتنیا جزئیاتی درباره پرواز روز هشتم اردیبهشتماه خود به یمن و دیدار با رهبری بعد از این پرواز عنوان کرد.
کاپیتان صداقتنیا گفت که تا پیش از این دو بار به فرودگاه صنعا رفته بودم و این زمانی بود که هنوز حادثهای از سوی آل سعود در یمن رخ نداده بود؛ در واقع اولین پرواز ایران به یمن پس از ۳۶ سال توسط اینجانب انجام شد؛ پرواز دیگر اینجانب به یمن هم بار دارو بود.
این خلبان ایرانی اظهار داشت: چندی پیش شنیدم که بوئینگ ۷۴۷ ماهان ۲ بار به یمن رفته و نتوانسته است آنجا فرود آید؛ به متولیان اعلام کردم که پرواز به یمن در این شرایط حساسیت خاصی دارد و نباید با بوئینگ ۷۴۷ چنین پروازی انجام شود، بلکه باید یک صفشکن اعزام شود و سپس هواپیماها را اعزام کنیم.
وی بیان کرد: آن زمان هم حتی مقام معظم رهبری از اینکه آلسعود اجازه ندادند، یک هواپیمای حامل دارو و کمکهای بشردوستانه برای مردم مظلوم یمن اعزام شود، ناراحت بودند.
این خلبان ایرانی اظهار داشت: پس از آن اعلام کردم که همه پروازهای صنعا را خودم انجام میدهم و حاضر هستم دیگر پروازهای من را لغو کنند و فقط به یمن بروم.
کاپیتان صداقتنیا با اشاره به پرواز روز هشتم اردیبهشتماه به صنعا بیان کرد: از شب قبل این پرواز، به همکاران اعلام کردم که میخواهیم، به جایی پرواز کنیم که آلسعود با جنگندههای خود آنجا را به صورت ناجوانمردانه بمباران میکند و سفری در پیش داریم که شرایط خاص دارد و باید کارهای ناتمام خود را به سرعت انجام دهید؛ البته پشت تلفن توضیحاتی به همکارم ندادم و فقط اعلام کردم همه کارهای خود را انجام بدهید.
وی اظهار داشت: حتی هنگامی که تنی چند از متولیان، قبل از پرواز مرا در آغوش گرفتند، حس کردم که این پرواز برگشتی ندارد و تلاش کردم با آمادگی و با روحیه خوب به پرواز ادامه دهم.
کاپیتان صداقتنیا اظهار داشت: در این پرواز قرار بود یکی از دوستان قدیمی و پای کارِ امدادرسانی هم ما را همراهی کند، وی ابتدا پاسپورت نداشت، در فرودگاه که بودیم، پس از بارگیری تقریباً حدود ۱۰ دقیقه همه عملیات فنی و آمادگیهای هواپیما به اتمام رسیده و منتظر بودیم تا وی مجوز اخذ کند و سوار هواپیما شود، همین زمان بود که به من دستور داده شد، پله از هواپیما جدا و استارت هواپیما زده شود، اما به اندازه یک دقیقه فرصت گرفتم و وی هم در آن همان یک دقیقه مجوز اخذ کرد و به این پرواز رسید.
وی با اشاره به شرایط خاص پرواز روز هشتم اردیبهشتماه توضیح داد: نگاه همه مسافران به خلبان مسئول پرواز است و اگر این خلبان خونسرد باشد، وضعیت خوب پیش میرود و اگر خلبان روحیه خوبی نداشته باشد این روحیه به بقیه هم منتقل میشود و هواپیمای سالم هم دچار حادثه میشود، چه برسد به هواپیمایی که با مشکلات خاص مواجه شود.
کاپیتان صداقتنیا افزود: تلاش کردم با شوخیهای دوستانه و مزاح، جو هواپیما را شاد نگه دارم و حس کردم که روحیه همه بسیار عالی است؛ زمانی که کنترل هواپیما را به خلبان بهرامی دادم و خود به کابین سرنشینان برای روحیهدهی به آنها رفتم چنان خود از آمادگی بالای آنها روحیهای گرفتم که در کار من بسیار تأثیر داشت؛ من رفته بودم که به آنها روحیه بدهم اما روحیه آنها بسیار بالاتر بود و انتظار این همه صفا و صمیمیت و چهرههای خندان در کابین را نداشتم.
این خلبان غیور ایرانی اظهار داشت: آن سکینه قلبی که خداوند اراده کرده بود، همه در هواپیما غالب بود و هیچ کس به من معترض نشد که چرا ما را به خطر انداختید.
وی با بیان اینکه سه نفر از بانوان نیز در این پرواز ما را همراهی میکردند، اظهار داشت: این سه نفر جزو گروه پروازی بودند؛ من از گذشته تأکید داشتم که در پروازهای سوریه و یمن، خانمها با ما نباشند، اما در این پرواز سه نفر از بانوان مهماندار با ما بودند که با وجود سن کم، جرأت و غیرت فراوانی را در آنها دیدم ضمن آنکه وجود این بانوان، سندی بود مبنی بر اینکه این هواپیما نظامی نیست و فقط برای انتقال دارو آمده است.
خلبان صداقتنیا اظهار داشت: همین فیلمهایی که این روزها در رسانهها درباره حادثه فرودگاه یمن منتشر شده است، توسط همین خانمها از داخل کابین فیلمبرداری شد.
وی به بیان ابعاد حادثه پرداخت و گفت: طبق قوانین هوانوردی هواپیمای مسافری باری چه شناخته شده و چه ناشناس، همچنین چه در خاک خودی و یا در خاک کشور دیگر، اگر با تهدید هواپیمای جنگنده مواجه شد باید تابع آن هواپیمای جنگنده شود و سپس بررسیهای حقوقی پس از آن انجام دهد و نباید به هیچ عنوان اجازه داد که هواپیما و جان مسافران به خطر بیفتد و این قانون بینالمللی است؛ اما زمانی که موضوع امداد مطرح میشود این قضیه برعکس است، یعنی تمام طرفهای متخاصم هم باید شرایط امنیت فرود چنین هواپیمایی (امدادی) را تأمین کنند و این جزو قانون است و من این را میدانستم و البته میدانستم که ممکن است این آلسعود به قوانین احترام نگذارد و حتی احتمال دارد هواپیمای ما را با موشک بزنند.
کاپیتان صداقتنیا افزود: هنگام نزدیک شدن به فرودگاه صنعا، هواپیماهای جنگنده آلسعود بال به بال هواپیمای ما چسبیده بودند و به قدری به ما نزدیک شدند که هواپیمای ما مرتب علامت «اخطار» میداد، اما من به اخطارها توجه نکردم ضمن آنکه به قدری به من نزدیک بودند که فکر نمیکردند من بتوانم روی باند فرود آیم اما به راحتی هواپیما را به پایین آوردم و این دو جنگنده را هم با خودم به سمت پایین کشاندم، جنگندههای سعودی تا ۲۴ هزار پا با من آمدند و سپس مرا رها کردند.
وی افزود: هنگامی که متوجه شدم جنگندهها هواپیمای ما را رها کردند به افراد حاضر در کابین خلبان اعلام کردم که شهادتین خود را بخوانید، چون رفتند که از پشت ما را بزنند و منتظر باشید که یک موشک از دم هواپیما وارد شود و از دهنه هواپیما خارج شود.
کاپیتان صداقتنیا اظهار داشت: به هر حال جنگندههای آلسعود تلاش کردند که ما را از فرود منصرف کنند اما وقتی متوجه شدند که هیچ گونه تبعیتی در کار نیست بالأجبار باند فرودگاه را بمباران کردند.
وی به تشریح لحظات قبل از بمباران باند فرودگاه صنعا توسط جنگندههای سعودی پرداخت و گفت: ما در حال آمادهسازی خود برای فرود در فرودگاه صنعا بودیم، چرخهای هواپیما باز شده بود و من برای فرود آماده شدم؛ در ارتفاع ۱۸ هزار پا بود که با برج صنعا ارتباط گرفتم، هر چه برج را صدا کردم کسی جواب نمیداد و به کمکخلبان اعلام کردم که در سیستم الکترونیک هواپیما اختلال به وجود آوردهاند و احتمالاً به خاطر آنکه مجوز نداریم بر زمین بنشینیم، نمیخواهند اجازه دهند فرود آییم؛ در همان زمان فرکانس را عوض کردم و برج را گرفتم که کنترلر برج با اضطراب زیاد به من اعلام کرد که فرودگاه در حال بمباران است و این فرود شما ایمن نیست و باید برگردید و یا چرخش کنید.
این خلبان ایرانی بیان کرد: به کنترلر برج گفتم که بررسی کنید آیا جنگندههای سعودی باند را میزنند یا مکانهای دیگر هواپیما را بمباران میکنند؟ که به من اعلام شد چرخش کنید باند را زدهاند اما من گفتم که چرخش نمیکنم و شما اطلاعات باند را کماکان به من بدهید.
کاپیتان صداقتنیا افزود: پس از چند لحظه متوجه شدم اضطراب کنترلر بسیار کاهش یافت و با آرامش تمام با من صحبت کرد، حس کردم عدهای دوره دیده در کنار کنترلر هستند؛ در این زمان به من اعلام شد که ابتدای باند بمباران شده است اما من اعلام کردم که در ادامه باند میتوانم فرود آیم و این فرود را با مسئولیت خود انجام میدهم.
وی افزود: هنگامی توانستم باند را مشاهده کنم و آماده فرود در ادامه باند شدم متوجه شدم جنگندهها حس کردهاند ما کوتاه نمیآییم، بنابراین به سرعت و قبل از فرود ما بقیه باند را هم تا انتها شخم زدند و با انواع راکتها و موشکها باند را منهدم کردند و در همان زمان بود هواپیمای پارک شده کنار باند را هم زدند.
کاپیتان صداقتنیا اظهار داشت: بالأجبار هواپیما را در حالی که در سیستم فرود بود به سرعت خارج کرده به حالت پرواز درآوردم؛ کمی اضطراب داشتم و چون در حالت فرود بودیم و ناگهان فرمان بلند شدن برای هواپیما صادر شده بود، حس کردم که ممکن است هواپیما به زمین بخورد؛ به سرعت هواپیما را از حالت اتوماتیک خارج کرده و تلاش کردم تا سرعت بگیرد؛ با کمک خداوند این کار نسبتاً خطرناک به خوبی انجام شد، اگر هواپیما «استال» میکرد و در حالت لرزش میافتاد دیگر به هیچ عنوان نمیشد آن را کنترل کرد و حادثه رخ میداد و این کمک خداوند بود که اتفاقی پیش نیامد. (واماندگی یا «استال» در هواپیما و دیگر هواگردها حالتی است که در آن نیروی برآر کمتر از نیروی وزن باشد؛ خلبان باید فوراً برای رفع این حالت اقدام کند وگرنه هواپیما توانایی پرواز را دست میدهد و نهایتاً به سقوط منجر میشود)
* ذرهای مقابل متجاوزان سعودی سر خم نکردیم
این خلبان شجاع ایرانی با تأکید بر اینکه نخواستیم ذرهای مقابل متجاوزان سعودی سرخم کنیم، بیان کرد: حس من اراده ملتی بود که کمک خود را به نیازمندان و مردم مظلوم یمن برساند؛ این حس را در جنگ تحمیلی هم تجربه کردهایم آن زمان هم ما هیچ کس جز خداوند را نداشتیم و امروز هم دوست نداریم برای ملت یمن چنین مشکلاتی رخ دهد؛ به هر حال بار این هواپیما حدود ۱۰ تن دارو بود و بیشتر از این هم هواپیما قادر به حمل نبود و من مایل بودم که حتماً این بار دارو به مردم یمن برسد.
وی افزود: به قول یکی از دوستان فرود نیامدن این هواپیما در فرودگاه یمن، در دنیا خبرسازتر شد؛ اگر ما میتوانستیم در یمن به زمین بنشینیم، شاید این میزان بار دارو نیاز حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد مردم یمن را فراهم میکرد و فقط عدهای متوجه میشدند که یک هواپیمای ایرانی حدود ۱۰ تن دارو به مردم مظلوم یمن رسانده است و این ۱۰ تن دارو هم در مقابل زخم عمیق مردم یمن عددی محسوب نمیشد؛ اما در حال حاضر دنیا متوجه شد که اگر مردم ایران ارادهای برای خدمترسانی داشته باشند، به هر نحو ممکن این کار را انجام میدهند، ۹۹ درصد مردم یمن متوجه این موضوع شدند و این تأثیر بیشتری از نشستن هواپیما داشت و همه کار خداوند بود.
خلبان صداقتنیا در پاسخ به این سؤال که آیا اگر باز شرایطی فراهم شود برای کمک به مردم مظلوم یمن میروید؟ اظهار داشت: اگر اعلام شود که دوباره باید به فرودگاه یمن بروم حتماً خواهم رفت.
* فکر نمیکردم ابعاد واقعه فرودگاه یمن حدی باشد که بتوانم پس از این پرواز با رهبری دیدار کنم
وی توضیح داد: پس از این اتفاق به من اعلام کردند که دیداری برای شما هماهنگ شده است؛ از طرف یکی از دوستان با من تماس گرفتند که میخواهیم به دیدار رهبری برویم و آنجا نماز جماعت به امامت ایشان برگزار میشود، من هم استقبال کردم؛ زمانی که وارد ساختمان بیت شدیم ابتدا فکر کردم نماز جماعت در حسینیه بیت برگزار میشود، اما نماز در اتاقی کوچکی و با حضور تعداد محدودی افراد با امامت مقام معظم رهبری بود؛ وارد اتاق که شدم صف سوم نماز ایستادم و به تدریج مهمانهای دیگر هم آمدند؛ اما قبل از ورود مقام معظم رهبری یکی از محافظان ایشان به من اعلام کرد که به صف اول نماز بیایم.
خلبان صداقتنیا افزود: پس از پایان نماز جماعت، حضرت آقا فرمودند که نزدیکتر بیایم و سپس ایشان مرا در آغوش گرفتند؛ حضرت آقا فرمودند که «دل من را روشن کردید».
وی ادامه داد: به ایشان عرض کردم به پشتیبانی رهبرم و ملتم نه یک کیلومتر سرعت هواپیما را کم و زیاد کردم و بدون کم و کاست همه تلاش خود را داشتم؛ به حضرت آقا عرض کردم که نتوانستم کار را انجام دهم و به همین دلیل از چشمان زیبای شما خجالت میکشم و ای کاش برنمیگشتم که حضرت آقا فرمودند «نه کار خوب و بهجایی کردید که برگشتید، اگر خواستیم باز هم کمک به یمن بفرستیم، شما را میفرستیم».
کاپیتان صداقتنیا جزئیات دیدار با رهبری را در حالی به دقت توضیح میداد که اشک از گوشه چشمانش جاری بود.