یادداشت؛ هم‌رزمان حسین(ع)
یادداشت؛ هم‌رزمان حسین(ع)
در این وانفسای آدمیت، خوش‌به‌حال «هم‌رزمان حسین» که هرچند اندک بودند و غریب، اما با قلبی آرام و گام‌هایی استوار، بعد از شنیدن «فَلیَرحَل مَعَنا»ی سید احرار، سر از پا نشناخته برای «بذل مُهجه»ی ناچیز خویش، پا در «لُجّه‌ی خون» نهادند و به مقام «مع‌الحسین» رسیدند.

به گزارش نسیم سرخس، حجت‌الاسلام عباس بابائی ، استاد حوزه و دانشگاه در یادداشتی نوشت: صدای پای کاروانیان می‌آید.«قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده‌اند: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» این سخنی است که پشت شیطان را می‌لرزاند و یاران حق را به فیض دائم رحمت او امیدوار می‌سازد.»(۱)

دسته‌ای از مردمان به نمایندگی از تمامی آدمیان، حسین و کاروانش را فقط مشایعت کردند و عده‌ای دیگر بی‌تفاوت از کنارشان گذشتند!

گروهی لبخندزنان در حال تماشایشان بودند و گروهی دیگر با صدای بلند در همان‌جایی که ایستاده‌ بودند، فقط برایشان اشک ریختند و تعدادی در حال التماس برای مانع‌شدن و راه‌ کربلا را بر ایشان بستن!

در این وانفسای آدمیت، خوش‌به‌حال «هم‌رزمان حسین» که هرچند اندک بودند و غریب، اما با قلبی آرام و گام‌هایی استوار، بعد از شنیدن «فَلیَرحَل مَعَنا»ی سید احرار، سر از پا نشناخته برای «بذل مُهجه»ی ناچیز خویش، پا در «لُجّه‌ی خون» نهادند و به مقام «مع‌الحسین» رسیدند.

البته تو «مپندار که تنها عاشوراییان را بدان بلا آزمودند و لاغیر، صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است و کار به یک «یالیتنی کنت معکم» ختم نمی‌شود. اگر مرد میدان صداقتی، نیک در خویش بنگر که تو را نیز با مرگ انسی این‌گونه است یا خیر! آنان را که از مرگ می‌ترسند از کربلا می‌رانند. و این عاقبت کار عشق است.»(۲)

من از بلاجویان نینوای سال ۶۱ مکتب حسینی و از یاران شیدای دهه‌ی ۶۰ مکتب خمینی آموخته‌ام که راه رسیدن به «قافله‌ی عشق»، فقط همراهی با «امام»ی است که در هر زمان پرچم «یا لثارات‌الحسین» را بی هیچ ترس و تردیدی برافراشته است؛

«گر صد حرامی، صد خطر در پیش داریم

حکم جلودار است سر در پیش داریم»

امروز جبهه‌ی پلیدی‌ها و تباهی‌ها با پستی و گستاخی تمام برای «استحاله‌ی فرهنگی» و «قبح‌زدایی از منکرات» وارد میدان شده‌ است و هیچ حدومرزی نمی‌شناسد.

شمشیر امروز سیدالشهداء در برابر این اژدهای هفت‌سر، همان خطی است که «زینب کبری» عَلَمش را از سال ۶۱ هجری بر شانه کشید و چند روز پیش در کلام «امام خامنه‌ای» در قامتی به نام «تبلیغ» بازتعریف شد؛

«وادی پر از فرعونیان و قبطیان است

موسی‌ جلودار است و نیل اندر میان‌ است»

یقیناً خطاب اول آن بیانات، حوزه بود و روحانیّت، اما به سرانجام رساندنش آن‌هنگام محقق خواهد شد که تمام عشاق و عزاداران حسینی، خود را «هم‌رزمان حسین» بدانند؛

«گاه سفر آمد برادر گام ‌بردار!

چشم از هوس از خُرد از آرام‌ بردار!»

باید همگان در «قافله‌ی عشق»، همراه با «علمدار روشنگری»، «فریاد تبلیغ و تبیین» سر دهند؛

«گاه سفر آمد برادر! ره دراز است

پروا مکن بشتاب! همّت چاره‌ساز است»

و در نهایت باید یقین کرد که راه رسیدن به «کاروان عشق»، پاسخ‌داشتن برای تمام یا بخشی از پرسش‌های کربلایی زیر است:

آیا اراده‌ای جدی برای حضور خانوادگی در محافل عزاداری و کشتی نجات حسینی دارم؟

آیا تصمیم استوار و برنامه‌ای پایدار برای حسینی‌شدن و حسینی‌ماندن دارم؟

آیا برای انتقال معارف‌ منابر و محافل به خانواده و خاندان و جامعه، می‌خواهم کاری انجام بدهم؟

چه برنامه‌ی عملی برای بی‌تفاوت نبودن نسبت به منکرات اجتماعی، در نظر دارم؟

امسال چند نفر را با «رحمهالله الواسعه» آشتی خواهم داد و آنگاه بر کشتی نجات سیدالشهداء سوار خواهم کرد؟

چقدر برای برافراشتن عَلَم عزا و تبیین در منازل و مغازه و ماشین‌، اهتمام دارم؟

آیا در مال و منالم برای دستگاه حسینی چیزی هزینه خواهد شد؟

آیا دنیای مجازم با حقیقت نوریه حسین هم‌رنگ و هم‌نوا و هم‌راه خواهد شد؟

«یاران شتاب کنید. گویند قافله‌ای در راه است که گنهکاران را در آن راهی نیست، اما پشیمانان را می‌پذیرند.»(۳)

«جانان من برخیزو بشنو بانگ‌ چاووش

آنک امام ما علم بگرفته بر دوش

تکبیرزن، لبیک‌گو، بنشین به رهوار

مقصد دیار قدس، همپای جلودار»

—————————————————

۳،۲،۱ از کتاب نفیس «فتح خون» شهید آوینی

انتهای پیام/

  • نویسنده : احسان بابائی