به گزارش خبرنگار نسیم سرخس، «آقا» برای هزارمین! بار از «مردم» و نقش تعیینکننده آنان در حل مشکلات کلان ملی گفتند؛ مشکل کجاست که علیرغم تأکیدات فراوان ایشان بر حضور و نقش مردم، اما اتفاق درخوری نمیافتد؟!
۱) رسوبات پهلوی؛
رژیم منحوس پهلوی آنقدر بر سر «مردم» زد و آنان را نادیده گرفت و تحقیرشان کرد که بسیاری از «مردم» باور کردند که «رعیت را چه کار به مملکت داری؟!» شوربختانه هنوز عدهای از «مردم» به این باور نرسیدهاند که «ولی نعمت» واقعی آنانند و مسئولان نوکر آنان!
یکی از بزرگترین مصادیق جهاد تبیین که باید توسط رسانههای جمعی و اجتماعی و صاحبان تریبون انجام شود، آگاه کردن «مردم» به جایگاه خطیر و رفیع خودشان است.
۲) تبختر پهلوی؛
در نظام استبدادی پهلوی، تبختر و تکبر پادشاهان بیکفایت به وزیران و مدیران و کارگزاران و کارمندان سرریز شده بود و همگی در حوزه استحفاظی خود یک شاه مستبد بودند که «مردم» را چون نوکری بینوا میدیدند که پشیزی حق و ارزش نداشتند! متاسفانه عدهای از مدیران جمهوری اسلامی با یقههای دیپلمات و محاسن آنکادر، همان تفرعن پهلوی را به یادگار بردهاند!
ای کاش در این دولت که نگاه و رفتارش به «انقلاب خمینی» نزدیکتر از باقی دولتهاست، برای تحقق شعار «گشت ارشاد مدیران»، کمیتهای تامالاختیار و بیرحم تشکیل شود تا کوچکترین بیحرمتی و مانعتراشی مدیران در هر ردهای نسبت به «مردم» را برنتابد و با قوانین قوی آنان را مایه عبرت دیگران کند!
۳) حجم فراوان قوانین؛
یکی از معضلات جدی که نفَس «مردم» را در گلوگاههای اقتصادی بند آورده، حجم فراوان قوانین دستوپاگیر است! قوانینی که بخشی از کارمندان دولت را تبدیل به رباتی بیتحرک و بیاراده کرده و دستوپای عدهای دیگر را که نمیخواهند ربات باشند، از پشت بسته است!
ای کاش مجلس جدید بیش از وضع قوانین جدید، کمر به هرس کردن قوانین فراوان دستوپاگیر موجود ببندد!
۴) آهن سرد عدالت؛
اختلاسگران بیشرم و قانوندانهای قانونگریز بیشرف و سرمایهداران زالوصفت بیدرد، با خیانتهایی که در عرصههای اقتصادی بر «مردم» روا داشتند، انگیزه و اعتماد آنان را برای حضور در میدانهای اقتصادی سوزاندند! ورود مقتدر قوه عدلیه و مبارزه نفسگیر و شفاف و قاطع و پشیمانکننده با دزدان اعتماد «مردم»، میتواند مرهمی باشد بر زخمهای آنان و مقدمهای برای ایجاد «جهش تولید با مشارکت مردم.»
انتهای خبر/
- نویسنده : عباس بابائی