«آنهایی که برای یک مستمند و یک مؤمن خدمت بکنند آنهمه اجر پیش خدا دارند؛ و شما که برای میلیونها مستمند و میلیونها مستضعف خدمت میکنید جز خدای تبارکوتعالی کسی نمیتواند احصا کند اجر شما را» (امام خمینی (ره)، ۱ خرداد ۶۲)
به گزارش نسیم سرخس، این اجر بزرگ را پیر جماران به فرزندان جهادیاش وعده میدهد. همانهایی که مخلصانه از ابتدای انقلاب اسلامی خودشان را وقف خدمت به مستضعفان و مستمندان میکنند. همانهایی که امیدی را در دل دورافتادهترین مردمان کشورمان زنده کردند.
داستان جهاد سازندگی با انقلاب ۵۷ شروع میشود و چند سال بعد این نهاد انقلابی توسط جریانی در داخل کشور ذبح میشود. در این نوشتار به دنبال این هستیم که جهاد چه بود و چرا شیشهی عمرش شکسته شد.
شروع «جهاد» با دغدغهای مقدس
با شروع انقلاب اسلامی و در تب تند حوادث سالهای ابتدایی، هر فردی سعی میکند نسبت خودش را با این پدیده روشن کند. گروهی از جوانان دغدغهمند که عمدتاً دانشجو هم هستند گرد هم میآیند و نهالی را میکارند که ثمرات پربرکتش به دورترین نقاط کشور هم میرسد. دغدغهی آنها رفع محرومیتهای اقتصادی مردمی بود که غفلت نظام شاهنشاهی از آنان، ویرانهای را بر سرشان خراب کرده بود. همانها که در روستاها و شهرهای دورافتاده بهسختی با مشکلات معیشتی دستوپنجه نرم میکردند. شروع جهاد با این دغدغهی مقدس است.
با فرمان امام خمینی (ره) تمام اقشار مردم که دغدغهی عملی سازی شعارهای انقلاب را دارند پای صحنه میآیند و هرکس بسته به توان و ظرفیتش باری را بر عهده میگیرد. گروههای جهادی با اهدافی مثل ساخت حمام و مسجد و مدرسه به روستاها میروند و حتی در دروی گندم نیز نهضتی راه میاندازند. کمک به مردم بدون چشمداشت و با نیت الهی کمکم دلها را متوجه این حرکت میکند. چه از خود روستاها که مردم کنار این جهادگران خستگیناپذیر قرار میگیرند و چه متخصصانی که از قلب استکبار، ایالاتمتحده، با هدف کمک به مستضعفان خودشان را به این حرکت میرسانند.
چند اصل از ابتدا در جهاد سازندگی وجود دارد. مردمی بودن و اتکای به خودِ مردم برای عمران و آبادی از این اصول است. قدرت مردم از قدرت هر حکومتی بیشتر و بالاتر است. همین نیروهای مردمی ساختاری ضد دیوانسالاری را به جهاد میدهد که اصل دیگری از آن است. دوری از گیروبندهای اداری در عین رعایت نظم و مقررات تنها در سایهی اعتماد به نیروهای سازمان امکانپذیر است که این اعتماد با توجه به روحیات جهادیها و ایمان آنها حاصل میشود.
روحیهی دغدغهمندی برای مردم و کار برای رضای خدا که در افراد جهاد سازندگی وجود دارد، به یک روحیهی جمعی در کل این تشکیلات میرسد که در کمبود توجهات دولتی بازهم برای پیشبرد انقلاب کار را زمین نمیگذارند.
نقش سازنده «جهاد» در جنگ تحمیلی
دوری از کاغذبازی در این تشکیلات و پویا بودن آن باعث میشود با شروع جنگ تحمیلی بهسرعت اهداف جدیدی را در کنار هدف قبلی به کار تشکیلات اضافه کنند. پشتیبانی و مهندسی جنگ توسط جهاد، نقش عجیبی را در جنگ ایفا میکند که سالها برای ارتشهای دنیا الگو میشود. ساخت پلها و خاکریزها در شرایط جنگی برای عملیات مختلف جنگی به حدی خارقالعاده انجام میشود که به اذعان دشمن بعثی حتی فکر آنهم در مخیلهی کسی نمیگنجد.
پایهی ساخت اولین موشکهای دوربرد ایران در همین ایام ایجاد میشود. در ساختار جهاد هر کس میتوانست نقشی را بر عهده بگیرد. برنجفروش بازاری یک کیسه برنج را به بچههای پشتیبانی جنگ میدهد، کامیون داران یک ماه خود و کامیونشان را وقف جنگ میکنند، زنان دستکش و کلاه و شالگردن برای رزمندگان میبافند. خلاصه ساختار مردمی جهاد اجازهی حضور همهی اقشار را در جهاد بهعنوان یک تکلیف الهی میدهد.
«سپاه» و «جهاد» دو بال انقلاب اسلامی
مشهور است که «سپاه» و «جهاد» دو بال انقلاب اسلامی هستند. هر دو ساختاری مردمی، با اهداف الهی و روحیهای خستگیناپذیر برای انقلاب دارند. یکی در بعد امنیتی کار میکند و دیگری بال اقتصادی انقلاب میشود.
اهمیت جهاد سازندگی تا جایی است که امام جهادگران در وصف کار آنها میگوید: «جهاد شمایل دنیای آزادی و استقلال در عرصه کار و تلاش و پیکار علیه فقر و تنگدستی و رذالت و ذلت است. فرزندان عزیز جهادیام به تنها چیزی که باید فکر کنید به استواری پایههای اسلام ناب محمدی صلیاللّهعلیهوآلهوسلم است.» (امام خمینی (ره)، ۴ آذر ۶۷). یعنی «بخشی از وظیفهی سنگین تمدنی اسلام را بر دوش جهاد» میبینیم.
تیر خلاص به بال اقتصادی انقلاب در سال ۷۹
با اتمام جنگ و با شروع دولت سازندگی، جهاد سازندگی عضوی زائد به نظر میآید! قبلاً (سال ۶۲) جهاد را تبدیل به وزارتخانه میکنند. امری که به گفتهی پیشکسوتان جهاد، بهسرعت بدنهی مردمی را از آن میگیرد. چراکه مردم دیگر احساس حضور داوطلبانه را از دست میدهند و بودجهی دولتی را دخیل در کار میبینند؛ اما روحیهی جهادی همچنان در مدیران این تشکیلات تا مدتها باقی میماند. تیر خلاص به این بال انقلاب در سال ۷۹ و با ادغام وزارت جهاد با وزارت کشاورزی زده میشود.
ساختار مردمی و پویا و روحیات انقلابی جهاد تبدیل به ادارهای درگیرِ قیودِ کُند کننده میشود. به قول «شهید آوینی» ادارههایمان جهادی نشدند که «جهاد» اداره شد. بهجای آنکه مدل جهاد سازندگی ساختارهای پوسیدهی ناکارآمد طاغوتی که تا همین سالها هم عملکرد ضعیفشان امتداد یافته را ترمیم کند و روحیهی کار برای خدا را به ادارات ما بیاورد، جهاد تبدیل به وزارتی میشود که حقوق سر ماه کارکنانش جایگزین هدف خدمت به مردم میشود. «جهادی»هایی که تا مدتها از گرفتن حقوق دولتی اکراه داشتهاند را مقید به فیش حقوقی برای کار میکنند. بدنه، اهداف و ساختار «جهاد» با تیغ کند حکومتی ذبح میشود.
ضرورت «جهاد سازندگی» در «جنگ اقتصادی» امروز
برای تحمیل این قربانی به انقلاب اسلامی توجیهات مختلفی تراشیده میشود. از نبود تخصص در جهادیها میگفتند. تخصصی که پروژههای مهندسی خارقالعادهای را رقمزده. نویسندهی این سطور خود مدرک مهندسی دارد و با اطمینان میتوان گفت که ابعاد، سرعت و فناوریهای فنی پروژههای مهندسی جنگِ جهاد هنوز که هنوز است باعث شگفتی است. پروژههایی که در سایهی روحیهی جهادی مهندسان انجام شده است.
توجیه دیگر، دخالت کارهای جهاد در کارهای دولت است. دخالتی که با یک برنامهریزی و هماهنگی قابلرفع شدن بود. توجیه دخالت و موازی کاری را عدهای برای انحلال سپاه نیز میآوردند که با تدبیر مقامات انقلابی هیچوقت این اتفاق نیفتاد؛ اما دلایل پنهان دیگری نیز برای انحلال جهاد ذکر شده است. از جمله تمایل قلبی مردم به جهادیها به دلیل خدمات مخلصانهی آنها؛ که این تمایل در رأیگیریهای ریاست جمهوری و مجلس و اثر میگذاشت. جریانی در ساختارهای دولتی از اینکه سبد رأی مردم به نمایندههای قابلاعتماد و انقلابی جهادیها ریخته میشد ناراحت بودند.
از سمت دیگر جهاد سازندگی حجم عظیمی از آبادانی را در کشور پدید آورده بود که مقایسهی آن با کار دولتیها ناخواسته ناکارآمدی نهادهای دولتی را به رخ همگان میکشید. این دلایل بهطور ضمنی باعث ایجاد زمزمههایی در جهت ادغام جهاد و در واقع انحلال آن شد. نمیتوان عدم وجود جهاد سازندگی در جنگ اقتصادی امروز را نادیده گرفت. چهبسا اگر آن ساختار و روحیه همچنان وجود داشت، تفوقی در زمینهی معیشتی مردم حاصل میشد که اثر تمامی تحریمها و بیتدبیریها را خنثی میکرد.
«جهاد» و «امنیت» بر دوش بال امنیتی انقلاب
جهاد و سپاه در کنار یکدیگر و با تشابهات زیادی کارشان را شروع کردند. یکی از آنها توسط جریانی در سطح دولتی ذبح شد و دیگری همچنان تحت بیشترین فشارها و تخریبها از سمت تفکرات لیبرالی و ضدانقلابی است. همین نبود جهاد باعث شده است سپاه در سیل و زلزله و پروژههای عمرانی مختلف احساس وظیفه کند.
نبود «جهاد» بسیاری از جوانان انقلابی را از عرصهی جهاد برای خدا محروم کرده است. جریانی که ناکارآمدی خودش برای عموم مردم روشن شده باز هم راه را در تخریب یک نهاد انقلابی دیگر «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» دیده است. این جریان که پشتوانههای خارجی آن از سفیر بریتانیا گرفته تا توییتهای فارسی ترامپ، دل خونی از سپاه پاسداران دارند با توجه به حادثهی سقوط هواپیما فرصت خوبی برای تضعیف این نهاد پیدا کردهاند. بصیرت و هوشمندی مردم نیاز است تا شاهد تضعیف بال دیگر انقلاب نباشیم.
[علاقهمندان به مطالعه پیرامون تاریخچه، ساختار و دلایل شکلگیری و انحلال جهاد سازندگی میتوانند به کتابهای «زندهباد جهاد» از نشر الگو نگار پیشرفت و «رسم جهاد» از نشر مجلهی راه مراجعه کنند.]
گزارش از علی نخعی کوشه- فعال رسانهای و فرهنگی
انتهای پیام/
- نویسنده : علی نخعی کوشه
- منبع خبر : نسیم سرخس
علي اصغر كريمي
تاریخ : ۹ - آبان - ۱۳۹۹قانون های پوسیده مثل قانون برنامه بودجه – نظام فنی اجرایی کشور – قانون مناقصات ….. مجالی برای نفس کشیدن جهادسازندگی و شیوه جهادی نمی دهد. امید است مجلس انقلابی به تکلیف خود عمل نماید ان شاءالله