امام راحل در همین زمینه در بیانی میفرمایند که «من از سپاه راضی هستم و به هیچ وجه نظرم از شما برنمیگردد. اگر سپاه نبود، کشور هم نبود. من سپاه پاسداران را بسیار عزیز و گرامی میدارم. چشم من به شماست. شما هیچ سابقهای جز سابقه اسلامی ندارید. به دولت دستور میدهم سریعاً به کارهای شما رسیدگی کند و بودجهتان را هرچه زودتر بپردازد».
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در بیانات ارزشمندی میفرمایند که «سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، مجموعهاى است که وجودش امروز براى کشور و ملت ایران و همه هدفهاى والایى که این ملت براى خودش ترسیم کرده است، ضرورى و لازم است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامى فقط براى یک مجموعه نظامى نیست. انقلاب هرچه دشمن دارد و دشمنى دارند، بهطور طبیعى در مقابل سپاه پاسداران صف بستهاند و حضور دارند، چون پاسدار انقلاب است».
این بیانات راهگشا، روشنگرایانه و ارزشمند در حالی مطرح میشود که امروز برخی خواسته و ناخواسته، نهاد انقلابی سپاه را هجمه تیرهای بیامان خود قرار دادهاند و متأسفانه عدهای از مدیران بلندپایه کشور نیز که در این زمینه مسؤول هستند، هم به این دام گرفتار شدهاند.
عواقب سخنان و اقداماتی که میتواند گام نهادن در مسیر دشمنان اسلام و انقلاب در تخریب و هجمه به سپاه پاسداران داشته باشد، بر کسی پوشیده نیست؛ اما این موارد را در گفتوگو با حجتالاسلاموالمسلمین علی سعیدی، نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اندکی واضحتر و صریحتر مورد بررسی و تحلیل قرار دادهایم؛ حاصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
همانطور که مستحضر هستید دشمنان اسلام و انقلاب از بدو پیروزی نظام اسلامی تا امروز همواره توطئههای زیادی ترسیم کرده و در این راه حتی از ترور و هجمههای بیامان تا تحریم و مسائل اقتصادی را مورد نظر داشتهاند. این موارد را باید چطور تحلیل کرد؟
سعیدی: این موارد همیشه بوده است. در همین تیرماه در تاریخ انقلاب، جبهه مقابل شهید بهشتی و شهدای عزیز انقلاب و ۷۲ تن از یاران انقلاب با بنیصدر و یارانش را شاهد بودیم. این رویاروییها قطعاً بر سر سلیقهها و روشها نبود و تقابل مبنایی و ریشهای بود.
یعنی این اختلافات بسیار ریشهایتر از آنچه تصور میشود، هست؟
سعیدی: بله. دستهبندی این اختلافات در چهار گروه باید صورت گیرد. اصول و مبانی یکی از اختلافات جبهه ولایتمداران با رهبری شهید بهشتی با بنیصدر است.
بحث حاکمیت دینی، ولیفقیه، الهی بودن و مشروعیت الهی ولیفقیه و اصولی که امام راحل پایهگذار آن بودند، هم در این اختلافات مطرح بود.
شعار «نه شرقی، نه غربی» از اصول امام راحل بود. مقابله با استکبار جهانی و رأس آن، آمریکا و مقابله با اندیشه غربباوری و غربگرایی و دفاع از مظلومان و مستضعفان بهویژه مردم فلسطین از مبانی خاصی بود که امام راحل پایهگذار آن بودند.
شهید بهشتی هم نماد این اندیشه و تفکر امام راحل بود؛ اندیشه بنیصدر در مقابل ولایتمداران تقابل با ولیفقیه و برخورد نفاقآمیز با منویات امام راحل و ولیفقیه بود.
این تفکرات امروز هم کم و بیش وجود دارد و برخی همچنان به غرب نظر دارند.
سعیدی: بله. گرایش به غرب و روحیه ضعف و زبونی در قبال آمریکا و دشمنان جزو محور اول تقابل این دو جبهه است.
صحنه سیاست خارجی نیز در این راستا قابل بررسی است. شعارهای امام راحل باید تا امروز بهخوبی جامه عمل پوشانده و روحیه انقلابیگری در داخل تقویت میشد.
بحث فرهنگ بهعنوان محور سوم تقابل جبهه شهید بهشتی با بنیصدر باید مد نظر قرار گیرد. حاکمیت دین در جامعه بعد دیگر این محور است.
اینکه دین در تمام عرصههای زندگی باید اجرا شود، بخشی از اندیشه شهید بهشتی بود و این تفکر در مجموعه یاران امام راحل ظهور و تجلی پیدا کرد.
اصول مدنظر شهید بهشتی و سایر یاران اصیل انقلاب تا چه حدی امروز نمود دارد؟
سعیدی: قرآن کریم میفرماید کسانی که زمینه قدرت را برای آنها فراهم میکنید، اینها اقامه نماز و امر به معروف و نهی از منکر میکنند. پیامبر گرامی اسلام (ص) مسؤول پرورش و آموزش مردم بود و این اصول از محورهای اندیشه شهید بهشتی است.
ارسطو تربیت اخلاقی را از وظایف دولتها میداند و میگوید دولتها هم باید اخلاقمدار باشند و هم زمینه اخلاقی شدن جامعه را فراهم کنند و تفکر بنیصدر مخالف این اصل نیز بود.
بنیصدر اعتقاد داشت که بهزور نمیتوان مردم را به دینپذیری مجبور کرد؛ البته هیچکس هم اعتقاد نداشت که مردم را باید بهزور وادار به دینپذیری کرد. این اصول در حکومت اسلامی با نظامهای لیبرال و سکولار تفاوت دارد.
در چه بخشهایی؟
سعیدی: در غرب، اخلاق سکولار را ترویج میکنند و تأکید دارند که دولت نسبت به اخلاق جامعه بیطرف است.
حاکمیت دین باید دفاع از نهادهای انقلابی وارد شده و ارزشها را در برنامه خود قرار دهد. بنیصدر در مقابل شهید بهشتی مخالف این نظر بود.
دوقطبیسازی جامعه در اندیشه بنیصدر بود و او حمله به نهادها و مقدسات را در دستور کار داشت.
از جمله اینکه آن روزها هم به سپاه پاسداران حملاتی میشد.
سعیدی: بله. مایه تأسف بود که آن روز هم به سپاه حمله میشد. به نهادهای برخاسته از انقلاب در زمان بنیصدر حمله و با تمسخر با آنها برخورد میشد و در دورههای بعد هم تا حدودی این وضعیت را میبینیم.
امروز هم این ماجرا را میبینیم. نمیدانم تا کی باید این تجربیات تلخ ادامه داشته باشند و مسؤولان اجرایی کشور بهجای توسعه وحدت و انسجام جامعه به سمت دوقطبیسازی میروند.
بنیصدر با سپاه مخالف بود؛ امروز هم میبینیم که دولتمردان ما میگویند یک دوره اقتصاد خصوصی را اعلام کردیم و دوره بعد اقتصاد را به تفنگداران دادیم و نمیدانیم این حرف چه معنایی دارد.
این سخنان در مسیر تحقق دشمن چه تأثیری دارد؟
سعیدی: این حرف با مصوبه مجلس سنای آمریکا پیرامون تحریم سپاه همزمان میشود و در داخل دولتمردان به سپاه حمله میکنند و این نهاد مقدس را مورد اهانت و توهین قرار میدهند.
تیم اداره کشور از محورهای دیگر اختلافات شهید بهشتی و بنیصدر بود و شهید بهشتی معتقد به شایستهسالاری بود و اعتقاد داشت که مشاغل باید در اختیار افراد صالح باشد.
این جمله امام راحل بود که من زنده باشم یا نباشم، نگذارید مشاغل کلیدی در اختیار نااهلان قرار گیرد.
نگاه بنیصدر مخالف این جریان ارزشمند بود؛ او عناصری را به کار میگرفت که صلاحیت مدیریت در وزارتخانه یا سازمانها و استانداریها را نداشتند.
جدای از این حملات قابل تأمل به نهادهای انقلابی، امروز شاهد هجمههای بیوقفه به سایر نهادهایی که حاشیه امن عدهای از دولتیها را بر هم میزنند، نظیر قوه قضائیه نیز هستیم، این برخوردها را چگونه باید تحلیل کرد؟
سعیدی: همه انسانها در حقوق شهروندی مشترک هستند. از مواهب جمهوری اسلامی، برخورداری یکسان افراد از حقوق شهروندی است و در قوه قضاییه و مجوز ساختمان و ادارات و امتیازات مانند برق، آب و گاز نباید تبعیض وجود داشته باشد.
در حقوق شهروندی، شهروند درجه یک و دو نداریم و اعتقاد به شایستهسالاری در نظام دینی داریم.
برخی در مقاطعی از تاریخ از فتنهگران حمایت کردند و اینها صلاحیت دستیابی به مشاغل حساس و کلیدی را ندارند.
تقابل شهید بهشتی با بنیصدر، تقابل دو منطق و مکتب اسلام ناب محمدی(ص) و تفکر سکولار و لیبرال بود و این تقابل درسی برای حامیان تفکر شهید بهشتی و عبرتی برای کسانی است که بفهمند بنیصدر چه خیانتی کرده و باید امروز از آن عبرت بگیرند.
در حوزه فراملی، این روزها شاهد تحولات اساسی در منطقه خاورمیانه و آزادسازی موصل و برخی مناطق در سوریه با الگوگیری از مقاومت مردم ایران هستیم، این تحولات چه تأثیری در آینده خاورمیانه خواهد داشت؟
سعیدی: آزادسازی موصل حماسهای محصول اراده جبهه مقاومت بوده و از مقاطع تاریخی درخشان تاریخ اسلام است.
آزادسازی موصل به فتح خرمشهر شباهت دارد؛ یکسری تفاوتهایی هم دارد ولی برای جبهه مقاومت و جبهه استکبار حامی داعش افسارگسیخته پیامهای روشنی دارد.
آزادسازی موصل برای بازیخوردگان این وادی هم پیام دارد که در دام مستکبران قرار گرفتند و پیام روشنی هم برای این بازیخوردگان زمین استکبار جهانی دارد.
اراده مردم عراق واقعاً مثالزدنی بود.
سعیدی: نقطه اصلی این اتفاق مهم به اراده و استقامت حقمداران و ولایتمداران در ایستادگی بر اصول دینی و تمامیت عرضی کشورهای منطقه و استقامت برابر جبهه استکبار برمیگردد؛ عوامل مهم در خلق این حماسه تأثیر داشته است.
عوامل شکلدهنده آزادسازی موصل متعدد است. مرجعیت از این عوامل مهم محسوب میشود و یکبار دیگر نقش مرجعیت در مقابله با خطرناکترین پدیده معاصر ما تجلی و تبلور پیدا کرد.
نقش مرجعیت در استقلال و تمامیت عرضی عراق تبلور و در ایجاد حرکت جوانان انقلابی تجسم پیدا کرد.
البته تکیه بر نیروها و قدرت بومی هم همیشه راهگشا بوده است؛ این بخش را تا چه حد در آزادسازی موصل دارای اهمیت میدانید؟
سعیدی: تکیهبر نیروهای بومی و انقلابی و ملی برگرفته از تفکر بسیجی و شباهت زیاد با تفکر بسیج و نیروی انقلابی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران دارد و از دیگر عوامل مهم در آزادسازی موصل محسوب میشود و تأثیر بسزایی در وقوع این اتفاق داشته است.
پشتیبانی دولت عراق و مردم عراق از این پدیده بسیار مبارک را از دیگر عوامل باید دانست و نقش پشتیبانی ارتش عراق هم بسیار در آزادسازی موصل مهم بود.