به گزارش خبرنگار نسیم سرخس، ملت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره با حضور گسترده در تمامی عرصهها بهخصوص انتخابات، قدرت خود را به جهانیان ثابت کرده و نشان داده است که وحدت ملت ایران را نمیتوان خدشهدار کرد، اما دراینبین معضلات و مشکلاتی بر سر راه خویش قرار میدهند که با اندک تأمل و آیندهنگری، میتوان رفع آن معضلات و رشد روزافزون شهر و شهرستانها را شاهد باشیم.
معضل طایفهگرایی و انتخابات
طایفهگرایی از آن دست معضلات کمرشکنی است که سالها و بلکه دهههاست یقه سیاست ورزی در شهرستان سرخس را سفت و محکم چسبیده و ظاهراً قصد ندارد به این راحتی نیز آن را رها کند!
متأسفانه در نبود احزاب و تشکلهای مدنی این پدیده نادرست حتی به افراد تحصیلکرده سرایت کرده است؛ آنها به خاطر به دست آوردن منافع شخصی و پست و مقام به کاندید طایفهای رأی میدهند و متأسفانه این وضعیت به موضوع قومیتگرایی و قبیله گرایی مشروعیت میبخشد و آن را نهادینه میکند و نخبگان فاقد طایفه و عشیره را به حاشیه میراند.
در حقیقت بهجایی رسیدهایم که رفتار سنتیمان در مقابل رفتار نوین قرار گرفته و نه مدرن هستیم و نه سنتی؛ این تناقضی است که سالیان سال در بعضی مناطق کشورمان منجمله شهرستان خودمان مشاهده میکنیم؛ اما این بدین معنی نیست که چون افراد شایسته و لایق در فلان طایفه هستند نباید آنها را انتخاب کنیم بلکه مقصود آن است که باید انتخاب ما از روی عقلانیت و شایستهسالاری باشد و اگر فردی واقعاً توانایی و لیاقت اداره اموری را دارد باید با قاطعیت از او حمایت کنیم حتی اگر از قوم و قبیله و طایفه ما نباشد.
تفاوت بومیگرایی با طایفهگرایی
باید به این نکته توجه داشته باشیم که بومیگرایی با طایفهگرایی متفاوت است و «بومیگرایی» به معنای استفاده بهینه از پتانسیل انسانی منطقه بدون توجه به اینکه به چه طایفه، گروه و قومی تعلق دارند.
از این منظر باید کارکنان و مدیران شایسته، توانمند و متخصص بومی را حفظ کرده و از قدرت و توانایی آنان برای حرکت در مسیر توسعه متوازن استفاده کرد در غیر این صورت بدون توسل به نیروهای بومی توانمند و شایسته امکان تحقق توسعه متوازن وجود ندارد.
نمیتوان در یک جامعه مدرن زندگی کرد و خواستهها و مطالبات خود را بر مبنای جامعهای توسعهیافته و مدنی تعریف کرد اما در بروز رفتارهای اجتماعی به ابتداییترین روشها و واپس گرایانهترین شیوهها تمسک جست.
پررنگتر کردن ارزشهای قبیله و طایفه در بحث انتخابات و اداره شهر و کشور بازگشت دوباره به ارزشهای جوامع سنتی و قرونوسطایی است که جامعه ایران بیش از یکصد سال در تلاش برای گذر از آن است و با هیچ مبنا و معیار دینی، علمی و انسانی سازگار نبوده و اجحافی بزرگ بر نخبگانی است که دل درگرو توسعه و پیشرفت شهر و کشور خود دارند.
جامعه طایفه گرا، جامعهای بیشکل و تودهای
جامعه طایفه گرا، جامعهای است بیشکل و تودهای؛ تفاوت چنین جامعهای با یک جامعه مدنی در آن است که در جامعه تودهای تصمیمات سیاسی افراد بر اساس معیارهای قبیلهای و طایفهای اتخاذ میشود درحالیکه در جامعه مدرن و پیشرفته، افراد بر اساس منافع درازمدت و عقلانی و برای پیشرفت و آبادانی کلیه افراد جامعه تصمیم میگیرند.
درهرحال در نگاه طایفه گرایان هدف از شرکت در انتخابات عبارتاند از: قدرتنمایی قومی و طایفهای، رسیدن به منافع مادی و به دست آوردن مناصب سیاسی و اجتماعی، ترس از به قدرت رسیدن طوایف مقابل و محرومیت از امتیازات مادی و معنوی، بهسازی شهر و محله خود بدون در نظر گرفتن بحث تقسیم عادلانه امکانات و حقوق شهروندی است.
هنگامیکه حس تعلق طایفهای قوی باشد این تعهدات در مقابل طایفه ایفا میشود؛ لذا هرگاه فردی از طایفه به موقعیت اجتماعی و سیاسی بارزی برسد، پستهای مدیریتی، نقشها و خدمات و مشاغل متعددی را بدون توجه به اصل شایستهسالاری به اعضای طایفه واگذار میکند.
از طرفی افرادی که با کمک طایفه به مقاماتی دست مییابند پس از پیروزی میکوشند تا دست سایر اعضای قوموخویش را بگیرد تا آنها نیز از مزایای اجتماعی برخوردار شوند؛ این انحراف از ارزشهای دینی، حق و حقیقت و شایستهسالاری است.
تقسیمبندی مشکلات شهرها
مشکلات هر شهر شامل سه حوزه میشود: حوزه مهندسی و عمرانی، حوزه فرهنگی و اجتماعی و حوزه برنامهریزی و عملیاتی.
یک کاندیدا شورا اول باید توانمندیهای خودش را برای کار در یکی از این حوزهها بسنجد بعد بهعنوان نامزد در انتخابات شرکت کند؛ حال اگر این کاندیدا در هیچکدام از حوزههای فوق تخصصی نداشته باشد چه لزومی دارد که صرفاً به دلیل تعصبات قومی و قبیلهای وارد صحنه انتخابات شود؟!
باید ملاک و معیار انتخاب اعضای شورای شهر عوض شود؛ دوستی، طایفه بازی، پول و هدایای مختلف، دعوت به تک رأی دادن باید حذف شوند و مدیریت، تخصص، دانش و کارایی، تعهد و دلسوزی، صداقت و درستی و خدمت و تلاش جایگزین آنها شود.
در انتخابات همیشه باید این مطلب را مدنظر داشت که وظیفه هر شخص انتخاب اصلح است و نتیجه مهم نیست که ما مأمور به وظیفهایم نه مأمور به نتیجه؛ و این وعده الهی است، «کَم مِّن فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللَّـهِ»؛ و هر کس خدا را یاری کند خدا او را یاری خواهد کرد.
نویسنده: حجتالاسلام امیر قادری- مدیر حوزه علمیه امام رضا (ع) شهرستان سرخس
انتهای پیام/