انقلاب اسلامی با سه رکن اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، حضور آگاهانه مردم و رهبری پیامبرگونه حضرت امام (ره) به پیروزی رسید و استمرار آن نیز به برکت تمسک به ارزشهای اسلامی، مجاهدت ملت رشید ایران و هدایتهای امامین انقلاب اسلامی رقم خورد و اینک در جبهههای مختلف هماوردی اساسی آن با نظام سلطه معین و معلوم است. یکی از ساحتهای مقابله جدی و اساسی ایران اسلامی با آمریکا ـ محور استکبار جهانی ـ موضوع کسب فنآوری بومی هستهای ایران و مخالفت و ستیزهجویی شیطان بزرگ، آمریکا در برابر این دستاورد ملی است. جدال ناجوانمردانهای که در آستانه ۱۳ سالگی آن به تنظیم برجام در وین انجامیده است.
براساس آنچه که در حوزه هستهای از نگاه رهبری فهم میشود، مصالح نظام اسلامی در هفت سطح قابل تحلیل است؛
۱. ضرورت حفظ عزت و ارتقای جایگاه جهانی و منطقهای ایران در انظار جهانیان، جهت تشدید پیشتازی انقلاب اسلامی و تقویت جبهه مستضعفان و مسلمانها و بهعبارتی سلطهستیزان در برابر سلطهگران به رهبری آمریکا.
۲. حفظ حداکثری دستاورد هستهای و ممانعت از ورود آمریکا و اذنابش به سایر حوزههای دانشی کشور برای تسریع در پیشرفت اسلامی و الگو قرار دادن عملی ایران اسلامی ـ فراتر از آرمانها و شعارهای ارزشمند آن ـ در پیشگاه جهانیان بهویژه مسلمین.
۳. استمرار و تقویت وحدت کلمه در جامعه بهعنوان یکی از ارکان پیروزی و بقای انقلاب اسلامی که امروز براساس روشنگری و بصیرتبخشی موثر، منصفانه و منطقی و بهدور از احساسات رقم خواهد خورد.
۴. تاکید بر پیگیری حقوق هستهای از طریق نهادهای قانونی متکفل این امر برای حفظ ساخت حقوقی نظام اسلامی و تامین منافع ملی.
۵. مصونیتسازی درونی کشور، خودکفایی ایران اسلامی و برونرفت از مشکلات فعلی، جهت تسریع در رسیدن به قلههای افتخار جامعه اسلامی براساس الگوی پیشرفت اسلامی که مقدمهای بر تشکیل تمدن اسلامی است.
۶. استحکام ساخت حقیقی نظام اسلامی و تقویت مولفههای قدرت انقلاب اسلامی در عرصههای داخلی و خارجی کشور؛
الف) تقویت ایمان و اعتقادات ملت رشید ایران و تجلی آرمانها و ارزشهای اسلامی و حفظ جهتگیریهای انقلابی
ب) ارتقای سطح امنیت و آرامش، فرهنگ و خودباوری، اخلاق و آزادی، عدالت و رفاه، انسجام و تفاهم ملی، پیشرفت و استقلال، عزت و منزلت ایران اسلامی.
ج) تقویت پشتوانههای مردمی در داخل و توسعه بیداری در جهان اسلام و استحکام جبهه مسلمانها و مستضعفان در سراسر جهان.
۷. ممانعت از فریبکاری دشمنان انقلاب اسلامی و روشن کردن بهانهجوییها و چهره واقعی آمریکای جنایتکار و همدستان جهانی و منطقهای آن.
سرنوشت برجام به کدامین سو خواهد رفت؟
۱. اصول ۷۷، ۱۲۵ و ۱۳۹ قانون اساسی بر نقش و وظیفه ذاتی مجلس شورای اسلامی در بررسی و تصویب برجام تاکید دارد. علاوه بر اینکه ماده ۹ قانون مدنی و تبصره یک قانون الزام دولت به حفظ دستاوردها و حقوق هستهای ملت ایران که رئیسجمهور محترم نیز آن را ابلاغ کردند، دولت را به ارائه نتایج مذاکرات به مجلس برابر اصول ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی ملزم کرده است که بالتبع راهی جز تصویب آن در مجلس مورد نظر نیست.
۲. دولت محترم تاکنون دوبار ترجمه برجام را به مجلس ارائه کرده که علاوه بر تناقضات در ترجمه متنها، هیچکدام لایحه نبوده و برابر اصل ۷۴ قانون اساسی اعتبار ندارد، علاوه بر این مصاحبههای مکرر رئیسجمهور محترم و برخی از اعضای تیم مذاکرهکننده در مخالفت دولت با بررسی برجام توسط مجلس شورای اسلامی دلالت داشته و تاکیدات آنها به رسیدگی از طریق شورای عالی امنیت ملی است که اکثریت آن از همراهان و وزیران محترم دولت هستند. بهنظر میرسد احتمالا به سه علت دولت محترم مخالفت خود را علنا ابراز میدارد:
الف) بهعلت کارشناسی حقوقی و نظریات حقوقدانها، آمدن برجام به مجلس را خلاف قانون میداند که براساس اخبار رسیده، اساتید صاحبنظر رشته حقوق در جلسه معاونت حقوقی رئیسجمهور به ضرورت تصویب برجام در مجلس تاکید کردهاند.
ب) بررسی برجام در مجلس شورای اسلامی ابعاد مختلف مثبت و منفی برجام را معلوم میکند و از این طریق افکار عمومی و آحاد ملت شریف ایران از احکام و پیامهای برجام مطلع خواهند شد. بیشک افکار عمومی مردم و شعور بالای آنها امکان قبول برجام را به هرعنوان منتفی ساخته و برابر قضاوت عموم مردم میبایست عمل شود و این با انجام ضرورت اصل توافق فراتر از محتوای خوب و بد آن «هرتوافقی هرچند بد» منافات داشته؛ لذا دولت از آن پرهیز میکند که البته در این صورت خلاف وظیفه مسئولان نسبت به مردم و متفاوت از شعار همیشگی دولت؛ یعنی «دانستن حق مردم است» خواهد بود.
ج) ترجیح تصویب اولیه در شورای عالی امنیت ملی کشور نسبت به ارائه لایحه به مجلس حداقل بر پنج احتمال استوار است:
۱. دولت کار کارشناسی را در جمع محدود شورای عالی مفیدتر از طرح آن در مجلس میداند که این با تصویب کمیسیون تخصصی هستهای مجلس منتفی است.
۲. تعداد افراد حامی برجام در شورای عالی بیشتر است؛ لذا با حضور آنها نتیجه بررسی اولیه در صحن شورا تاییدی بر آن خواهد بود.
۳. به نقل از اعضای تیم مذاکرهکننده، ورود مجلس شورای اسلامی راه را برای ورود کنگره آمریکا هموار خواهد کرد؛ لذا برای پیشگیری از آن، باید موضوع در شورای عالی مطرح شود که این امر نیز بهعلت وجود الزامات قانون اساسی ایران و جدیت نمایندگان کنگره آمریکا منتفی است.
۴. بنا به تاکید اعضای تیم مذاکرهکننده، حضور ریاست محترم مجلس، جناب دکتر لاریجانی در شورای عالی، در ارائه برجام به مجلس کفایت خواهد داشت که این فرض هم اساسا نادرست است؛ چون ریاست محترم مجلس احدی از نمایندگان مجلس بوده و برابر اصل ۸۵ قانون اساسی «سمت نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری به دیگری نیست. مجلس نمیتواند اختیار قانونگذاری را به شخص یا هیئتی واگذار کند».
۵. با بررسی برجام در شورای عالی امنیت ملی و تایید اولیه و ارسال برای تصویب یا عدم تصویب آن، ریاست محترم دولت وظیفه خویش را تمام شده خوانده و همه مسئولیتها را متوجه رهبری معظم انقلاب کند؛ زیرا چندی قبل ـ پیش از این مرحله ـ در بیاناتشان فرمودند که به قولی که به ملت ایران داده بودند عمل کرده و کار خویش را تمام کردهاند. در این صورت قبول یا رد رهبری معظم انقلاب، دستاورد ویژه خود را برای ایشان خواهد داشت؛ چون با تایید، قهرمانانه صحنه مذاکرات را به پایان رسانده و در صورت رد، بدون مقدمات توجیهی مردم، افکار عمومی نسبت به آن حساسیت نشان داده و نهایتا بنا بر نقلهای متعدد رئیسجمهور یا وزیر خارجه و سایر مسئولان آمریکایی، بیانات حامیان دولت، ریاست تیم مذاکرهکننده ایرانی و سکوت رئیس محترم جمهور، در هر صورت میوه آن را در انتخابات خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی خواهند چید.
مبانی تصمیمگیری رهبری انقلاب اسلامی چیست؟
با نیمنگاهی به چگونگی تصمیمگیری رهبری در مییابیم که توجه به مولفههای واقعی قدرت و واقعیات جامعه دو مبنای اساسی است که میدان خواست و عمل رهبری را معلوم میکند.
از یک سو اهم توانمندیها و قابلیتهای نظام اسلامی عبارتند از:
۱. امدادهای غیبی (و کانو حقا علینا نصر المومنین) و عنایات خاص حضرات معصومین (علیهمالسلام) بهعلت پرچمداری حق و الگو بودن ایران اسلامی برای مستضعفان و مسلمانها و در طول آنها توجهات ویژه حضرت امام (ره) و شهدا.
۲. اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و منطق قوی آن بر مبنای نگاه اجتهادی حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری (مردمسالاری دینی، استقلالطلبی، عدالتخواهی، ظلمستیزی، آزادیخواهی، مظلومنوازی و…).
۳. هدایتهای خاص امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و در طول آن وجود رهبری معظم انقلاب اسلامی.
۴. پشتوانه مردمی در داخل کشور و عقبه مسلمین و مستضعفان در منطقه و جهان بهویژه پیروزی محور مقاومت و بیداری اسلامی در جهان اسلام.
۵. تمدن کهن، جایگاه استراتژیک و موقعیت ژئوپولتیک و امکانات مادی کمنظیر ایران اسلامی و تجربه ۳۷ سال نظام اسلامی و دستاوردهای بزرگ معنوی و مادی آن.
از سوی دیگر رهبری فرزانه انقلاب اسلامی در پاسخ به سوالی پیرامون دلایل قبول قطعنامه ۵۹۸ توسط حضرت امام (ره) فرمودند: «علتالعلل آن واقعیات بود».
با رجوع به واقعیتهای آن ایام درمییابیم که مسئولان عالیرتبه جنگ در پی اتمام جنگ بودند و حضور رزمندگان نیز در جبهه، کمرنگ شده بود. اولا آقای هاشمی بهعنوان شخص اول درگیر جنگ، جمعی از مسئولان کشور را جمع کرده و پیرامون خاتمه جنگ صحبت کردند و نخستوزیر وقت و برخی وزیران او نیز امکان واگذاری امکانات را برای ادامه جنگ ناممکن میدانستند. ثانیا سیاسیون کشور هم درگیر اختلافات و رقابت برای تصرف مجلس سوم بودند و نسبت به جنگ غفلت میکردند. ثالثا برخی از فرماندهان جنگ نیز بنا به توصیه آقای هاشمی رفسنجانی به حضرت امام(ره) نامه نوشتند و درخواست سه میلیارد و چهارصد میلیون دلار برای ادامه و موفقیت جنگ داشتند که این موضوع را در نامه حضرت امام(ره) به مجلس در قبول قطعنامه و گلایه ایشان میتوان مشاهده کرد. رابعا حضور کمرنگ مردم در جبههها از واقعیات تلخ و تحمیلگرایانه است که سبب قبول قطعنامه شد.
با رجوع به سیره نظری و عملی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و خلف صالح ایشان درمییابیم که انجام تکلیف الهی در حفظ نظام اسلامی در پیگیری رموز اصلی پیروزی انقلاب و بقای آن است که در وصیتنامه نورانی حضرت امام (ره) به آن تاکید شده است که «بیتردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت میداند و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد است». در این بند از وصیتنامه امام(ره) مسیر دقت در ساخت حقیقی نظام اسلامی که روح و اساس آن است مد نظر قرار گرفته است، علاوه براین که رعایت مسیرها و جایگاههای ساخت حقوقی نظام اسلامی نیز بهعنوان اصلی بنیانی همیشه مد نظر امامین انقلاب اسلامی قرار گرفته است. البته سطح تصمیمات و نظرات متفاوت است و بهطور کلی به دو بخش تقسیم میشود:
الف) تصمیمات حیاتی و استثنایی در مواقعی که اساس نظام و انقلاب اسلامی تهدید شده و عناصر ساخت حقوقی نظام اسلامی نیز جبران کننده نمی باشند؛ در این شرایط رهبری انقلاب فراتر از خواست نخبگان و تودههای مردم ایستادگی خواهند کرد. بهعنوان مثال حضرت امام(ره) در نامه ۶/۱/۱۳۶۸ به آقای منتظری میفرمایند: «من با خدای خود پیمان بستهام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم، اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمیدارم».
ب) تصمیمات متداول که در مسیرهای ساخت حقوقی نظام اسلامی مورد پذیرش واقع میشود هر چند از منظر رهبری مطلوب نباشد. رجوع به نامه فوقالذکر، حقایق درسآموزی را آشکار میکند. حضرت امام (ره) خطاب به آقای منتظری میفرمایند: «والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم… والله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم… والله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم…». نظر ایشان در انتخاب آقای منتظری مخالف نظر خبرگان و در انتخاب آقای بازرگان مخالف نظر شورای انقلاب بود و در انتخاب بنیصدر نیز موافق نظر مردم نبود اما آنها را پذیرفت و البته بعدتر، عمق دقت و درستی نظر حضرت امام(ره) برای ملت معلوم شد. این مسیر را در ارتباط با رهبری فرزانه انقلاب نیز مثل بنیانگذار انقلاب مکرر میتوان در سیره ایشان مشاهده کرد.
وظیفه اهل ایمان در بالا بردن سطح انتظار و مطالبات رهبری جامعه اسلامی
در جامعه اسلامی، باز کردن میدان خواست و عمل رهبری برای بیان تصمیمهای بزرگ و مطالبه برداشتن گامهای بلند، وظیفه همگان بوده و در این خصوص نظر عموم مردم از ویژگی خاصی برخوردار است. «مسئله بعدی، تعامل نظاممند با نخبگان و اهل نظر ـ حتی مخالفان ـ است؛ با اینها هم باید تعامل کرد. نخبگان جامعه را نباید فراموش کرد. من اعتقادم این است که بر طبق فرمایش مولای متقیان، آنجایی که بین خواست نخبگان و خواست مردم ـ عامه مردم ـ تعارض وجود دارد، خواست عامه مردم مقدم است». مقام معظم رهبری در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت، ۲/۶/۱۳۸۷
بیشک تعمیق ایمان و انسجام در جامعه اسلامی و بین مسئولان کشور و حرکت هماهنگ در راستای اهداف انقلاب اسلامی، بسط ید عملی برای رهبری معظم انقلاب در پیگیری و تحقق آرمانها را خواهد داشت و افتراق بین مسئولان و علیالخصوص تفرقه و دودستگی در متن جامعه، واقعیتهای تحمیلگری است که حیطه خواست و عمل رهبری را محدود خواهد ساخت که مذاکره با ۵+۱ و تصمیم پیرامون برجام نیز از این قاعده مستثنا نیست.
امروز در مواجهه با برجام و مذاکرات، نظرات متفاوتی در بین دوستداران نظام اسلامی ـ که دشمنی و کینهتوزی آمریکا را نسبت به اسلام و مردم شریف ایران باور دارند ـ مطرح است که باید دید کدامین آنها برای ولی فقیه تنگنا ایجاد کرده و کدامیک میدان عمل و انتخاب وی را فراخ میکند.
الف) برخی مذاکرات و نتایج آن را برابر با اصل انقلاب گرفته و عدول از هریک از مواضع گذشته را عدول از اصل انقلاب برمیشمارند بدون اینکه سایر ساحتها و مواقف مواجهه انقلاب اسلامی را با سلطهگران، مد نظر قرار دهند. بیشک اینگونه تحلیلها به دوقطبی شدن جامعه و حتی بین نیروهای انقلاب خواهد انجامید و ثمرهای جز تضعیف جبهه انقلاب و پایین آوردن سطح مطالبات رهبری نخواهد داشت و در صورت موافقت احتمالی رهبری با نتایج مذاکرات به هر دلیل، هزینه بالایی را به معظمله تحمیل خواهد کرد.
ب) بخشی دیگر در بهترین شکل، بیتوجه به اهمیت دستاوردهای هستهای و با برجستهسازی سایر حوزههای مواجهه ما با نظام سلطه، گذشت از دستاوردهای هستهای را به آسانی میپذیرند و در نهایت خوشبینی کار را تمامشده میپندارند. این دست تحلیل و توجیه، در نظر خیرخواهانه است ولی در کنه آن سادگی و بیمسئولیتی را میتوان دید و نتیجه آن را در تنها گذاشتن ولی فقیه مشاهده کرد که در صورت خواست رهبری برای مخالفت با برجام هزینه سنگینی را متوجه ایشان خواهد نمود.
ج) عدهای دیگر دقت در تمام محلهای نزاع بین انقلاب اسلامی و نظام سلطه را مد نظر داشته و برای فنآوری هستهای نیز حسابی درخور و شایسته در نظر میگیرند. ایشان با نگاهی دقیق برای امروز و آینده و دقتی ژرف در برجام و پیامهای تو در توی آن و تاملی عمیق به مذاکرات و نسبت آن با دستاوردهای هستهای و فراتر از آن با سایر حوزههای مواجهه ما با نظام سلطه، به نقد منطقی و منصفانه نقاط مثبت و منفی برجام و قطعنامه پرداخته و سخن خویش را با منطقی استوار بهجامعه منعکس میکنند تا در بین جبهه انقلاب بصیرت و انسجام و در بین آحاد مردم روشنگری و اتفاقنظر صورت گیرد و راه را برای تصمیم مطابق خواست رهبری برای معظمله فراهم کنند.
در این میان با دقت در بیان و رفتار رهبری معظم انقلاب اسلامی به نیکی میتوان دریافت که ایشان تصمیم گرفتهاند که فعلا نظری بر تایید یا رد نداشته باشند و با تاکید بر انجام کار کارشناسی و دقت در میزان منافع و مضرات برجام و قطعنامه، چگونگی انجام وظیفه ساختارهای حقوقی مرتبط همچون مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی و میزان دریافت درست جامعه از حقایق پیدا و پنهان نتایج مذاکرات، تصمیم بههنگام را اتخاذ کنند.
معتقدم نقش مجلس، نقشی بیبدیل برای امروز کشور و در بزنگاه کنونی است که باید با همه قوا بهعنوان اولویت اول خویش و مهمترین رسالت خود در دوره چهارسالهاش ورودی جدی و کارشناسانه و به دور از رفتارهای سبک جناحی و با در نظر گرفتن مصالح انقلاب اسلامی و منافع مردم شریفمان را داشته باشد تا شاید در ورود دقیق خود با تنزل موضوع برجام به سطح دو نحوه تصمیمگیری رهبری، کفایت لازم را از خود نشان داده و بیدلیل از مقام و منزلت بالای حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی) هزینه نکنند. امروز بحمدالله راه برای انجام وظایف قانونی مراجع ذیصلاح باز است و واقعیتهای جامعه نیز قابل تغییر است و این نویدی است تا همه خدمتگزاران و دلسوزان انقلاب را به میدان مجاهده هوشمندانه فرا خوانده و در خاتمه نیز عمل بهنظر و خواست قلبی رهبری و تجلی آن در فرامین و دستورات ایشان امری سعادتآفرین و سبب افتخار دنیا و آخرت خواهد بود. انشاءالله