
به گزارش نسیم سرخس به نقل از فارس، روزنامه خراسان پیام رهبر انقلاب به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) را بازنشر داده است که آن را در ادامه میخوانید: پس از رحلت امام خمینی(ره) انقلاب باید چه مسیری را طی می کرد؟ آیت ا… خامنه ای که از سوی مجلس خبرگان رهبری به رهبری انقلاب اسلامی انتخاب شده بود چه شاخص ها و راهبردهایی برای راهبری کشتی تازه از توفان جنگ تحمیلی خلاص شده انقلاب داشت؟ شرایط آن روزهای انقلاب و کشور چگونه بود و دورنمای نظام اسلامی بر مبنای کدام ملاک ها پایه گذاری شد؟ چقدر افکار و اندیشه ها و نیز سیره عملی و عقیدتی امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی در این ملاک ها و شاخص ها نقش داشت؟ این پرسش ها را آن هایی که سن و سال شان به روزهای حزن انگیز خرداد ۱۳۶۸ قد می دهد، به خوبی بیاد دارند. آن هایی که مریدشان را در عنفوان دوره نوجوانی انقلاب اسلامی، پس از یک جنگ تمام عیار ۸ ساله از دست داده بودند به خوبی به یاد می آورند چه لحظات غیرقابل تحملی را گذراندند که آن روز به قول رهبر انقلاب «روز عزای بزرگ عالم اسلام شد». عبور سرافرازانه کشتی انقلاب از گرداب خطیر حادثه ارتحال امام که خیلی ها می پنداشتند کشتی انقلاب را در خود فرو خواهد برد باعث شد تا همین حادثه حزن انگیز به حیات انقلاب اسلامی، اوج بخشد و این نبود جز تاسی ملت به آموزه هایی که امام راحل در طول ۱۵ سال مبارزه نهضت و ۱۰ سال رهبری انقلاب در سهمگین ترین توفان های پس از بهمن ۵۷ به مردم آموخته بود. جایی که به گفته رهبری انقلاب « صحنه پرداز اصلی و عامل حقیقی، همانا اسلام و عقیده و ایمان و تربیت اسلامی» بود و «مغزهای علیل تحلیلگران مادّی، عاجز از فهم و تحلیل حوادث» بودند. یک سال پس از رحلت امام خمینی و رهبری آیت ا… خامنه ای، ایشان در یک پیام بسیار مهم به تبیین شاخص های انقلاب اسلامی و نیز الگوی عملی سیره امام خمینی در حوزه های مختلف پرداختند. این پیام که از آن می شود به عنوان مانیفست یا منشور رهبری آیت ا… خامنه ای نام برد حاوی راهبردهای اصلی انقلاب و نظام اسلامی برای دوران پس از حیات دنیوی امام خمینی (ره) است و رجوع به آن به مثابه رجوع به الگویی است که مسیر انقلاب در این سال ها پیموده است. الگویی که در آن تقریبا در همه زمینه ها به سوالات پاسخ داده است؛ از عدالت اجتماعی تا دیپلماسی تراز انقلاب اسلامی. الگویی که با این جملات به پایان می رسد: «…دوران ۱۰ ساله حیات مبارک امام خمینی، الگو و نمونه حیات جامعه انقلابی ماست و خطوط اصلی انقلاب، همان است که امام ترسیم فرمود…برای آمریکا ودیگر سردمداران استکبار، چیزی مهمتر از این نیست که ملت ایران از راه ۱۰ ساله خود برگردد، یا در آن تردید کند…». حالا، ۲۵ سال پس از صدور این پیام و ۲۶ سال پس از آغاز زعامت انقلاب اسلامی توسط حضرت آیت ا… خامنه ای مرور خط به خط این پیام، نتایجی شگرف از تطبیق مسیر کنونی انقلاب اسلامی با راهبردهای طراحی شده در ۲۵ سال قبل که مبتنی بر حیات مبارک امام خمینی(ره) بوده است پیش روی ما می گذارد. این متن را که در دهم خرداد ۱۳۶۹ با قلمی ادبی، شیوا و بسیار دلنشین و زیبا توسط رهبر انقلاب اسلامی نگارش یافته است را به نقل از پایگاه حفظ و نشر آثار ایشان (Khamenei.ir) می خوانید.
حضرت آیتا… خامنهای ولی امر مسلمین جهان و رهبر انقلاب اسلامی در اولین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی قدس سره الشریف پیام بسیار مهمی صادر فرمودند. متن پیام به این شرح است:
بسما…الرّحمنالرّحیم
رجال لاتلهیهم تجاره ولا بیع عن ذکرا… و اقام الصّلوه و ایتاء الزکوه یخافون یوما تتقلّب فیه القلوب والابصار. لیجزیهم ا… احسن ما عملوا و یزیدهم من فضله و ا… یرزق من یشاء بغیر حساب(۱)
در تاریخ پُرماجرای انقلاب، هیچ روزی مانند دوازدهم بهمن نبود
در تاریخ پُرماجرای انقلاب، هیچ روزی مانند دوازدهم بهمن نبود که در آن، مردی از دودمان پیامبران و بر شیوه آنان، با دستی پُرمعجزه و دلی به عمق و وسعت دریا، در میان مردمی شایسته و چشم به راه، چون آیه رحمت فرود آمد و آنان را بر بال فرشتگان قدرت حق نشانید و تا عرش عزت و عظمت برکشید.
و هیچ روزی چون چهاردهم خرداد نبود…
و هیچ روزی چون چهاردهم خرداد نبود که در آن، طوفان مصیبت و عزا، بر این مردم تازیانه غم و اندوه فرود آورد. ایران یک دل شد و آن دل در حسرتی گدازنده سوخت، و یک چشم شد و آن چشم در مصیبتی عظیم گریست. در آن روز، خورشیدی غروب کرد که با طلوع آن، هزار چشمه نور در زندگی ملت ایران جوشیده بود؛ روحی عروج کرد که با نَفَس روحاللهی اش، پیکر ملت را جان بخشیده بود؛ حنجره ای خاموش شد که نَفَس گرمش، سردی و افسردگی از جهان اسلام زدوده بود؛ لبانی بسته شد که آیات الهی عزت و کرامت را بر مسلمین فروخوانده و افسونِ یأس و ذلت را در روح آنان باطل ساخته بود.
آن روز، روز عزای بزرگ عالم اسلام شد
آن روز، روز عزای بزرگ عالم اسلام شد. سوزش آن غم، به ملت ایران منحصر نماند. در سراسر جهان، هرجا دل روشن و جان بیداری بود، مصیبتزده شد. هرجا مسلمانی آگاه از انقلاب و مسائل آن بود، خود را صاحب عزا شمرد. پس، در روی زمین جایی نماند که در آن، دلهایی از این حادثه عظیم، از اندوه لبریز نشود و انسان هایی از این فقدان بیجبران،به عزا ننشینند.
مصیبت فقدان امام، همان به بزرگی امام بود و جز خدا و اولیایش کیست که حد و مرز این عظمت را بشناسد؟
و اما ایران، یکسر عزاخانه ای شد که در هر شهر و روستایش، شیون حسرت بار از یکایک خانهها سرریز شد و کوی و میدان و خیابان را پُر کرد. هیچکس نتوانست این جرعه درد را خاموش فرو برد؛ از دلاوران میدان های نبرد، تا مادران و پدرانی که غم شهادت جوانان شان نتوانسته بود گره عجز و اندوه بر جبین شان بیفکند، تا بزرگمردان عرصه علم و عرفان و سیاست و تا یکایک آحاد این ملت عظیم القدر، همه و همه در این مصیبت عظمی زار زار گریستند، یا صدا به فغان بلند کردند، یا بیصبرانه بر سروسینه زدند. مصیبت فقدان امام، همان به بزرگی امام بود و جز خدا و اولیایش کیست که حد و مرز این عظمت را بشناسد؟ آنجا که دل های بزرگ بیتاب می شوند، آنجا که انسان های بزرگ دستوپا گم می کنند، آنجا که صحنه، از بیقراری میلیون ها و میلیون ها انسان پُر است، کدام زبان و قلم انسانی است که بتواند نمایشگر و صحنهپرداز گردد؟ من که خود قطره بیتابی در اقیانوس متلاطمِ آن روز – و آن روزها – بودهام، چگونه خواهم توانست آن را شرح کنم؟!
و اما روی دیگر صحنه، یعنی فضای ملکوت جهان…
و اما روی دیگر صحنه، یعنی فضای ملکوت جهان در آن روز، تنها برای اصحاب بصیرت و معرفت مشهود بوده است.
شاید چشم های نافذی که حجاب ملک را می گشایند و مرغ نگاه را تا ملکوت پرواز می دهند، شگفتی های بیشتر و صحنههای تماشایی تری را آن روز در آن عاشورای خمینی دیده باشند: عروج نفس مطمئنه ای را به قرارگاه لطف و رحمت خدا، صعود کلمه طیبه ای و نفس راضیه و مرضیه ای را به سوی حق، رجوع جویباری را به دریا و وصال عاشقی را به معشوق، استقبال خیل عظیم شهدا را از آن روح مطهر و خیرمقدم ارواح طیبه اولیا را به آن میهمان تازه وارد، فوز و فلاح جان مزکّایی را که بر بال ملایک رحمت نشسته و شمیم حسنات بیشمارش، مشام فرشتگان و خزنه بهشت نعیم حق را معطر ساخته، عمل صالحی را که ردایی از نور گشته و بر پیکر ملکوتی آن روح مجرد پوشانیده شده و باران غفران و فضل خداوندی گشته و بر سراپای آن عبد صالح فروریخته و دارالسّلام ابدی شده و آن مشتاق رضوان حق را در خود جای داده است.
افسوس که برای ما خاکیان، از آن آیینهبندان جشن ملکوتی، بارقه تسلایی نمی درخشید و جز اشک دیدگان، نَمی بر آتش هجران آن قبله دل ها افشانده نمی شد. شور عزا در غم پدر مهربان، معلم دلسوز و مرشد حکیم و دیده بان همیشه بیدار و طبیب درد و درمانشناس و سروش رحمت خدا بر امت و یادگار انبیا و اولیا در زمین، اهل زمین را می گداخت و غمی بیتسلا بر آنان فرو می ریخت.
زمان، یگانه خود را از دست داد و زمین، گوهری یکدانه را در خود گرفت
زمان، یگانه خود را از دست داد و زمین، گوهری یکدانه را در خود گرفت. پرچمدار بزرگ اسلام، پس از عمری مبارک که در راه اعتلای اسلام سپری شده بود، دنیا را وداع کرد و قطب عالم امکان و ولىّا…الاعظم(ارواحنافداه) در مصیبت خلیفه خود سوگوار شد. اکنون، یک سال از آن روزهای مالامال درد و رنج می گذرد. سالی که در آن، یاد و حضور امام، لحظهای ملت ما را ترک نگفته و زنده و برجسته و درخشان در ذهن و زندگی آنان و دیگر مسلمانان و مستضعفان در سراسر جهان برجا مانده است. آنچه پس از حیات پُربرکت امام و در این یک سال، برای ما و همه دلسوزان امت اسلام بیشترین اهمیت را داشته، میراث عظیم و تاریخی و بینظیر او – جمهوری اسلامی و سلامت و توان و شتاب و جهتگیری صحیح آن در راه و خط امام – بوده است. این، همان چیزی است که در دوران زندگی آن بزرگوار نیز مسئله اول برای ملت ایران و دوستان آن در سراسر جهان، بلکه برای هر مسلمانی به حساب میآمده که به مجد و عظمت اسلام دل بسته بوده است و حق نیز همین است.
جمهوری اسلامی در مدت ۱۰ سالواندی رهبرىِ امام راحل عظیم، بارها قلدران زمان را عملاً تحقیر کرد و دروغ شکستناپذیری آنان را باطل ساخت.
جمهوری اسلامی که با پیدایش خود، راه نوینی در مقابله با زورگویان تراز اول عالم باز کرد و به ملت های مستضعف – مخصوصاً مسلمانان – امیدی تازه بخشیده و در مدت ۱۰ سالواندی رهبرىِ امام راحل عظیم، بارها قلدران زمان را عملاً تحقیر کرده و دروغ شکستناپذیری آنان را باطل ساخته است، باید هم بیشترین اهتمام امت اسلام و ملت ستمکشیده ما را به خود جلب کند.
آن فقیه عظیمالقدر و اسلامشناس بیبدیل، حفظ جمهوری اسلامی را برتر و با اهمیتتر از هر واجبی می دانست.
همچنانکه آن پیشوای صالحان نیز همیشه بیشترین همت خود را به همین دو مسئله می گماشت: پاسداری از جمهوری اسلامی و مراقبت از جهتگیری راست و درست آن. و آن فقیه عظیمالقدر و اسلامشناس بیبدیل، حفظ جمهوری اسلامی را برتر و با اهمیتتر از هر واجبی میدانست.
با رحلت امام خمینی(ره)، طیف وسیع دشمنان اسلام این امید را پنهان نکردند که جمهوری اسلامی یا به کلی از پای درآید و یا بهناچار به زیر دامان این و آن پناه گیرد!
با رحلت امام خمینی(ره)، طیف وسیع دشمنان اسلام که در صفوف مقدّم معارضه با جمهوری اسلامی بودند، این امید را پنهان نکردند که جمهوری اسلامی در غیاب پدیدآورنده و پروراننده خود، نیروی دفاع و رشد را از دست بدهد و چون کودک بیصاحبی، احساس ضعف و درماندگی کند، یا به کلی از پای درآید و یا بهناچار به زیر دامان این و آن پناه گیرد! در محاسبات تنگنظرانه دشمنان که همه بیاستثنا اسیر محاسبات صددرصد مادّی و از فهمِ روابط معنوی و برکات ایمان و تقوا بینصیبند، نمی گنجید که معجزه الهی در طلیعه قرن پانزدهم هجری – یعنی حکومت صلاح و دین و حیات دوباره ارزش های اسلامی – آن قله مرتفعی باشد که دست آلوده بندگان هوا و هوس به آن نرسد و دیپلماسی زر و زور از به دام افکندن آن عاجز بماند!
نظام اسلامی، رشد و کارایی خود را در مصیبت و ابتلای عظیم الهی نشان داد
اما اراده الهی این بود، و همان شد که اراده الهی بود. نظام اسلامی، رشد و کارایی خود را در این مصیبت و ابتلای عظیم الهی نشان داد و ملت عالیقدر و مسئولان دلسوز و اهل حل و عقد، به پاداش صبر بر این مصیبت عظمی، استحقاق درود و رحمت حق را یافتند و به کمک خداوند و توجهات حضرت ولىّا…اعظم (ارواحنافداه) توانستند با گشودن گرههایی که بهطور طبیعی در صورت ارتحال امام پدید میآمد، از امتحانی بزرگ سربلند بیرون آیند. نظام اسلامی که قلب تپنده خود را از دست داده بود، به برکت ایمان و توکلش و به برکت درس های جاودانی که مردمش از آن استاد و مرشد خود آموخته بودند، نه فقط از حرکت و حیات و نشاط بازنماند، بلکه با نشان دادن کارآزمودگی و حکمت و سرعت عمل، اعتبار خود را مضاعف ساخت.
تحولاتی که اعتباری افزونتر از پیش به ایران و ایرانی و انقلاب و نظام اسلامی بخشید
ابراز وفاداری ملت در آن عزاداری بینظیر که در مقیاس جهان و تاریخ فوقالعاده بود، حل مسئله رهبری، اعلام حضور عاشقانه همهجایی و همگانی مردم در دفاع از راه امام و از میراث معنوی امام در برابر رهزنان کمینگرفته و رستاخیز شگفتانگیز و به یادماندنی ۴۰ روزه ایران و آنگاه تصویب ملّی اصلاحات قانون اساسی و شرکت در انتخاب رئیس جمهورِ گزیده و تشکیل دولت و جریان یافتن همه امور کشور در عین تازگی و جاودانگی داغ رحلت امام و یاد ماندگار او، همه و همه اعتباری افزونتر از پیش به ایران و ایرانی و انقلاب و نظام اسلامی بخشید.
عبور سرافرازانه کشتی انقلاب از گرداب خطیر حادثه ارتحال امام
درست در آن هنگام که از حادثه ارتحال امام، نفس دنیا در سینهاش حبس شده و خواب از چشم دوست و دشمن در سطح جهان گرفته شده بود، ایران اسلامی نمایشی قهرمانانه داد و با عنایات خداوندی، سنگین ترین آزمون خود را به سرافرازی طی کرد و کشتی انقلاب از گردابی خطیر، با آرامش و اطمینان عبور کرد. و این خود آیت دیگری از شمول الطاف الهی بر ملتی شد که قدم در راه خدا نهاده و به نصرت او قیام کرده است.
حادثه ای که دشمنان می پنداشتند انقلاب را درهم خواهد پیچید، به انقلاب اوج و حیات بخشید
دوستان، یعنی تودههای مسلمان و مستضعفانِ بسیاری از مناطق عالم، جان و امیدی دوباره گرفتند و به پایههای نظام سلطه جهانی، ضربه ای دوباره – پس از ضربه آغاز پیروزی انقلاب – وارد آمد. یعنی حادثه ای که می پنداشتند انقلاب را درهم خواهد پیچید، به انقلاب اوج و حیات بخشید و امام ما – آن برافروزنده مشعل انقلاب – با رحلت خود، یک بار دیگر شعله انقلاب را برافروخته کرد. «فرحمها… حیّا و میّتا والسّلام علیه یوم ولد و یوم قادالامّه و یوم ارتحل و یوم یبعث حیّا.»
در همه این حوادث، صحنهپرداز اصلی و عامل حقیقی، همانا اسلام و عقیده و ایمان و تربیت اسلامی است
در همه این حوادث و با نگاهی وسیعتر در سرگذشت یازدهساله نظام اسلامی و اساساً در پیدایش این نظام و مقدمات آن و مبارزاتی که به آن منتهی شد، صحنهپرداز اصلی و عامل حقیقی، همانا اسلام و عقیده و ایمان و تربیت اسلامی است. هم ملت ایران که با قیام شجاعانهاش در برابر نظام سلطه جهانی و برضد ابرقدرتهای شرق و غرب، کاری عظیم و بیسابقه انجام داد؛ هم رهبر و قائد عظیمالشأن این انقلاب که مثل کوه در برابر همه بادهای مخالف ایستاد و هجوم طوفانها را شکست، اما خود کمترین تکانی نخورد؛ هم نظام نوین اسلامی که توانست کشور را بدون اندک تکیه ای به بیگانگان اداره کند و جنگی را که محل تلاقی نیروهای شرق و غرب بر ضد او بود و نزدیک به سهچهارم سالیان پس از پیروزی را فرا گرفت، بدون گرایش به هیچ طرف و فقط با تکیه برخود، شرافتمندانه و با عزت و پیروزی به پایان بَرَد، همه و همه توان خود را از اسلام گرفتهاند و اسلام جوهراصلی این حوادث شگفتآور و مایه حقیقی قدرت و صلابت و عزتی است که ایران و ایرانی و ملت و رهبر و انقلاب و نظام ما، در تاریخ معاصر از خود بروز دادهاند.
همه عزت و اعتلایی که به مسلمین وعده داده شده، در سایه ایمان و درک روشن و عمیقی از توحید است
اسلام، دین توحید است و توحید یعنی رهایی انسان از عبودیت و اطاعت و تسلیم در برابر هر چیز و هرکس به جز خدا؛ یعنی گسستن بندهای سلطه نظام های بشری؛ یعنی شکستن طلسم ترس از قدرت های شیطانی و مادّی؛ یعنی تکیه بر اقتدارات بینهایتی که خداوند در نهاد انسان قرارداده و از او بکارگیری آن ها را همچون فریضه ای تخلفناپذیر، طلب کرده است؛ یعنی اعتماد به وعده الهی در پیروزی مستضعفین بر ستمگران و مستکبرین به شرط قیام و مبارزه و استقامت؛ یعنی دلبستن به رحمت خدا و نهراسیدن از احتمال شکست؛ یعنی استقبال از زحمات و خطراتی که در راه تحقق وعده الهی، آدمی را تهدید می کند؛ یعنی مشکلات راه را به حساب خدا گذاشتن و خود را به پیروزی حتمی و نهایی امیدوار داشتن؛ یعنی در مبارزه، چشم به هدف عالی – که نجات جامعه از هرگونه ستم و تبعیض و جهل و شرک است – دوختن و عوض ناکامیهای شخصی و میان راهی را نزد خدا جستن؛ و خلاصه یعنی خود را مرتبط و متصل به اقیانوس لایزال قدرت و حکمت الهی دیدن و به سمت هدف اعلی، با امید و بی تشویش شتافتن. همه عزت و اعتلایی که به مسلمین وعده داده شده، در سایه چنین ایمان و درک روشن و عمیقی از توحید است. بدون فهم درست و پایبندی عقیدتی و عملی به توحید، هیچکدام از وعدههای الهی درباره مسلمانان عملی نخواهد شد.
عامل اصلی بازگذاشتن صحنه برای بت های استعمار در دوران سلطه استکبار
در دوران سلطه استکبار، غفلت از توحید ناب اسلامی و مفهوم زندگی شمول آن بود که صحنه را برای بُتهای استعمار باز گذاشت و به خداوندان زر و زور، فرصت تاختوتاز داد. دشمنان با نقشههای از پیش آماده شده، دین را در کشورهای اسلامی از صحنه زندگی راندند و شعار جدایی دین از سیاست را در این کشورها تحقق بخشیدند. نتیجه این شد که پیشرفت علمی غرب بتواند این کشورها را یک باره به صورت تابعی از کشورهای صنعتی درآورد و سرنوشت سیاسی و اقتصادی آن را برای مدتهای طولانی و جبرانناپذیر، به دست غارتگران غربی بدهد. امروزه غالب کشورهای اسلامی، پس از ده ها سال که جیب کمپانی ها و دولت های غربی از منابع آن ها پُرشده، در وادی عقبماندگی سرگردانند و هنوز محتاج صنعت و علم و کالای غربی و هنوز در عالم سیاست، طفیلی و پیرو ناگزیر آنان. این، همان خسران عظیمی است که از روز اول بر اثر عدم توجه به اصل بنیادین اسلام – یعنی توحید اسلامی – پیش آمده و هرچه زمان پیشتر رفته و علم کامل تر شده و دولت ها و کشورهایی را مجهزتر کرده، کشورهای اسلامی ناتوانتر، وابستهتر، کمجرأتتر و بی ابتکارتر شدهاند.
راه علاج کشورهای اسلامی
راه علاج آن است که مسلمانان به اسلام ناب – که در آن، توحید و نفی عبودیتِ غیرخدا، از هر چیز برجستهتر و درخشندهتر است – برگردند و عزت و قدرت خود را در اسلام بجویند. و این چیزی است که طراحان توطئههای ضد اسلامی، همیشه از آن بیمناک بوده و در راه پیدایش آن، موانع جدی می نهادهاند. هنگامی که انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، از آنجا که پیشبینی میشد که جاذبه و محبوبیت انقلاب، ملتهای مسلمان و حتّی بعضی غیرمسلمانها را شیفته اسلام کند، همه دست های استعماری به کار افتاد، تا از نفوذ معنوی اسلام جلوگیری کند. تلاش وسیع و همهجانبه استکبار در برابر نفوذ اسلام، هیچ موجبی جز این ندارد که گسترش اسلام و مفاهیم اسلامی در هر نقطه جهان، به معنای جمع شدن بساط استکبار و ایادی آن در آن نقطه است.
نمونه هایی از سرفصل جدید در مبارزات ملل اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
همانطور که همه می دانند، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب – که معنای درست توحید و نفی عبودیت غیرخدا و عزت در برابر هرکس و هرچیز غیرخدا را در عمل و واقعیت به همه نشان داد – مسلمانان در نقاط بسیاری از جهان، احساس شخصیت و عزت نموده، در مقابل قدرتمندان و زورگویان ایستادند و سرفصل جدیدی در مبارزات ملل مسلمان به وجود آمد؛ از جمله حرکت عظیم مردم مسلمان در افغانستان و شروع مبارزات مردمی در سرزمین فلسطین و ایستادن مردم مسلمان و مبارز فلسطین در برابر احزاب معاملهگر و شروع نهضت های اسلامی زیادی در کشورهای مسلمان آفریقایی و آسیایی و حتّی در اروپا که همه براساس جاذبه اسلام و شوق به تحقق احکام الهی به وجود آمده و اسلام را رهایی بخش و عزت بخش خود می داند.
نتایج پیروزی انقلاب اسلامی در نجات ملت از ضعف و بی حالی و ایجاد نظامی استوار
تا پیش از پیدایش جمهوری اسلامی، به تودههای عظیم مسلمان عالم تفهیم شده بود که اسلام قادر نیست برای آنان عزت و عظمت بیافریند و آنان در جستجوی سعادت باید یا به دنبال الگوی غربی و فرهنگ اروپا و آمریکا بروند و یا به سمت تئوری های خیالی و پوچ مارکسیسم گرایش یابند؛ اما پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی در ایران و عزت و عظمتی که تحقق اسلام به ملت ایران بخشید، همه بافتههای دیرینه استعمارگران غربی را باطل کرد و در عمل نشان داد که اسلام می تواند ملتی را از ضعف و بیحالی و انظلام نجات بدهد و به اوج عزت و شجاعت و اعتماد به نفس برساند و هم می تواند نظامی استوار و قادر بر زورآزمایی با قدرت های مادّی جهان بر آنان ببخشد و دست قدرتهای ظالمانه و تحقیرکننده استعمار و استکبار را از سر آنان کوتاه کند.
پشتوانه مردمىِ نیرومند در مقیاس جهانی بر آسیبناپذیری جمهوری اسلامی افزوده است
و چنین بود که جمهوری اسلامی به برکت اسلام، از پشتوانه مردمىِ نیرومندی در مقیاس جهانی برخوردار گشت و این به نوبه خود، بر توانایی و آسیبناپذیری جمهوری اسلامی – که همه سلطههای بزرگ جهانی، با آن سرناسازگاری دارند – افزوده است.
قهرمان اصلی ماجرای عظیم ۱۰ سال ابتدایی عمر نظامی اسلامی
آثار پیروزی ملت ایران در زورآزمایی قدرتهای جهانی با آن، به جهان اسلام منحصر نماند؛ بلکه در کشورهای غیرمسلمان و در نظامهایی که قفس آهنین استبداد حزبی یا ستم قومی اجازه نداده بود که مسلمانانِ آن کشورها حتّی مسلمانی خود را احساس کنند، نسیم هویت اسلامی وزیدن گرفت و ایمانهای خفته به جوش آمد و گلبانگ مسلمانی، خواب اهریمنان را برآشفت: «و تری الارض هامده فاذا انزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت و انبتت من کلّ زوج بهیج».(۲) پس، در ماجرای عظیم این ۱۰ سال گذشته، قهرمان اصلی اسلام است. و این رستاخیزی اسلامی است که جان های مرده را بیدار کرده و زمینه را برای روزی آماده می سازد که در پاسخ به سئوال «لمن الملک»، در بسیط زمین از چهارگوشه عالم گفته شود: «للَّه الواحد القهّار.» (۳)
مغزهای علیل تحلیلگران مادّی، هنوز عاجز از فهم و تحلیل حوادث اسلامی در ۱۰ سال اخیر است
امروزه گرچه مغزهای علیل تحلیلگران مادّی، هنوز عاجز از فهم و تحلیل حوادث اسلامی در ۱۰ سال اخیر است و آنان بدرستی نمی توانند بفهمند، که چه شد که پس از تلاش ۲۰۰ ساله استعمار در کشورهای اسلامی و پس از هزاران شیوه موفق برای راندن اسلام از صحنه زندگی و حتّی از صفحه ذهن و دل مردم در این کشورها و مهمتر از آن، پس از قرن ها بدآموزىِ قدرت های استبدادی و ایادىِ آنان و پس از تحریف های بیشماری که به وسیله وعاظ السلاطین و آخوندهای درباری در دین پدید آمده و صفا و خلوص آن را مخدوش ساخته و به دارویی بی اثر و جسمی بیجان بدل کرده بود، امروز دوباره اسلام در قلب میهن اسلامی پروبال گشوده و سایه رحمت خود را بر سرتاسر جهان اسلام گسترده و چون خورشیدی روشنگر در دل همه مسلمین تافته و به آنان روح و نشاط و امید بخشیده است؟ و چگونه اسلام که بتدریج به دست فراموشی سپرده می شد و هرگز هیچ امیدی را در دل جستجوگر انسانهای دردمند و بیتاب بر نمی انگیخت، اکنون به یگانه امید روشن ملتهای مسلمان، مخصوصاً جوانان و بیداردلان و دردمندان تبدیل یافته است؟ آری، فهم و تحلیل درست این حوادث شگفتآور، اگرچه برای مغزها و ذهن های بیگانه از حقیقتِ اسلام و بیخبر از سرگذشتِ واقعی اسلام ناممکن است، لیکن برای صاحبان بصیرت،پاسخ در یک کلمه است: معجزه انقلاب. نهضت اسلامی در ایران به رهبری منجی بزرگ دوران، حضرت امام خمینی (رضوانا…علیه)، به پیروی از شیوه نبی اعظم و رسول خاتم و قله آفرینش عالم و آدم، حضرت محمّد مصطفی(صلّیا…علیهوالهوسلّم)، در قالب یک انقلاب تمامعیار ظاهر شد و این طبیعت انقلاب است که اگر بر پایه ای درست و منطقی استوار باشد، همچون آتشفشان، زلزله در تمام ارکان محیط پدید میآورد و همه چیز و همهجا و همهکس را از گرمی و اشتعال خود متأثر می سازد.
نقص بزرگ مصلحان و متفکران ۱۵۰ سال گذشته در قیاس با انقلاب اسلامی
مصلحان اسلامی و متفکرانی که در ۱۵۰ سال گذشته، تحت تأثیر عوامل گوناگون قیام کرده و پرچم دعوت اسلامی و احیاء و تفکر اسلامی را بردوش گرفتند – از قبیل سیّد جمالالدین و محمّد اقبال و دیگران – با همه خدمات ارجمند و گرانبهای شان، همگی این نقص بزرگ را در کار خود داشتند که بهجای برپا کردن یک انقلاب اسلامی، به یک دعوت اسلامی اکتفا کردند و اصلاح جوامع مسلمان را نه با قوّت و قدرت انقلاب، که با تلاش روشنفکرانه و فقط با ابزار قلم و زبان جستجو کردند. این شیوه، البته ممدوح و مأجور بوده و هست؛ اما هرگز از آن، توقع نتایجی همچون نتیجه عمل پیامبران اولوالعزم را – که سازندگان مقاطع اصلی تاریخ بودهاند – نباید داشت. کار آنان، در صورت صحت و مبرا ماندن از عیوب سیاسی و نفسانی، تنها میتوانست زمینهساز یک حرکت انقلابی باشد و نه بیشتر. ولذا مشاهده می شود که سعی و تلاش بی حدوحصر مخلصان این گروه، هرگز نتوانسته حرکت معکوس و روبه انحطاط ملل مسلمان را متوقف کند، یا عزت و عظمتی را که آنان از آن نام میآورده و در آرزویش آه و اشک می افشاندهاند، به مسلمانان برگرداند و یا حتّی اعتقاد و باور اسلامی را در تودههای مردم مسلمان تقویت کرده و نیروی آنان را در خدمت آن بهکار گیرد و یا دامنه جغرافیایی اسلام را گسترش دهد. و این، بکلی از روش پیامبر عظیمالشأن اسلام(صلّیا…علیهوالهوسلّم) جدا است و این بر هر کس که اندکی تاریخ بعثت و هجرت رسول معظم(ص) را بداند، آشکار است.
امام برای حیات دوباره اسلام، همان راهی را پیمود که رسول معظم(ص) پیموده بود
امام ما برای حیات دوباره اسلام، درست همان راهی را پیمود که رسول معظم(صلّیا…علیهوآلهوسلّم) پیموده بود؛ یعنی راه انقلاب را. در انقلاب، اصل بر حرکت است؛ حرکتی هدفدار، سنجیده، پیوسته، خستگی ناپذیر و سرشار از ایمان و اخلاص. در انقلاب، به گفتن و نوشتن و تبیین اکتفا نمی شود؛ بلکه پیمودن و سنگربهسنگر پیش رفتن و خود را به هدف رساندن، اصل و محور قرار می گیرد. گفتن و نوشتن هم در خدمت همین حرکت درمیآید و تا رسیدن به هدف – یعنی حاکمیت بخشیدن به دین خدا و متلاشی ساختن قدرت شیطانی طاغوت – ادامه می یابد: «هوالّذی ارسل رسوله بالهدی و دینالحقّ لیظهره علی الدّین کلّه ولو کره المشرکون».(۴)
۵ خصوصیت مهم انقلاب اسلامی
در انقلاب اسلامی ایران، چند خصوصیت مهم وجود داشت که همه منطبق بر حرکت اسلامی صدر اول بود:
نخست، هدفگیری سیاسی؛ یعنی اراده قاطع بر حاکمیت دین خدا و اینکه قدرت از دست شیطان های ظالم و فاسد گرفته شود و حاکمیت و قدرت سیاسی جامعه بر اساس ارزش های اسلامی شکل گیرد.
دوم آنکه برای تحقق این هدف، از تودههای مؤمن و آگاه و دردمند و فداکار – و نه از احزاب و گروه ها و سازمانهای سیاسی – نیروی انسانىِ لازم گرفته شد و رهبر حکیم، نصرت را پس از توکل به خدا، از نیروی لایزال مردم جستجو کرد و در سایه مجاهدت ۱۵ ساله، جنود رحمان را از بندگان خدا به وجود آورد و در راه خدا به حرکت درآورد: «هوالّذی ایّدک بنصره وبالمؤمنین.»(۵)
سوم آنکه خطوط اصلی جامعه مطلوب، یعنی استقرار شریعت اسلامی که متضمن عدل اجتماعی و استقلال سیاسی و استغنای اقتصادی و رشد علمی و اخلاقی است، در منظر همگان قرار گرفت و شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» که به معنای تبدیل واقعی و همهجانبه بنیان های زندگی جاهلی به بنیان های اسلامی است، مطرح گردید.
چهارم آنکه رهبر حکیم و فقیه که عبد صالح و الگوی مسلمانی بود، خود پیشاهنگ این حرکت در ایمان و عمل شد و این ایمان، جان او را چنان لبریز کرده بود که توانست دل های بی ایمان و ظرف های تهی را از فیضان ایمان خود در صحنه عمل، لبریز و سیراب کند و فروغ ایمان و امید او، دیوارهای قطور یأس و بی ایمانی را بشکافد و فضای مبارزه و عمل را پُرکند: «امنالرّسول بما انزل الیه من ربّه.»(۶)
پنجم آنکه صدق و صفا و هوشیاری رهبر، هرگونه کجروی و سازش و معامله با دشمن را و خلاصه هر آن چیزی را که موجب انحراف از هدف شود، ناممکن ساخت و صراط مستقیم انقلاب به سمت هدف ها، استوار و بی اعوجاج باقی ماند.
این، آن چیزی بود که در ایران اتفاق افتاد و رهبری که با تقوا و صدق عمل، توانسته بود تأیید و هدایت الهی را جلب کند، حرکت خود را شروع کرد و در ظرف ۱۵ سال مجاهدت و تلاش مستمر، توانست تودههای عظیم مردم را بتدریج در خدمت هدف – که همان حکومت اسلامی، تشکیل نظام اسلامی و اجرای احکام اسلامی بود – به حرکت درآورد و حکومت طاغوتی و فاسد و وابسته حاکم بر ایران را که از سوی قدرتهای استکباری و غارتگرِ ثروت های کشور ما حمایت هم می شد، ساقط کرد و در ظرف ۱۱ سال پس از پیروزی، با مجموعه پیچیده و بی نظیری از توطئه و خصومت و خیانت و تهاجم و تحریم و حمله نظامی و غوغای تبلیغاتی و غیره دستوپنجه نرم کرد و از این مصاف تاریخی، مظفر و منصور بیرون آمد و اکنون نظام جمهوری اسلامی که محصول تلاش عظیم امام و امت است، در اوج اقتداری که ناشی از مقاومت و سرسختی در برابر زورگویان و استغنا از غارتگران است، چشم دوست و دشمن را به خود جلب و دلهای مستضعفان و زجردیدگانِ همه مناطق عالم را مجذوب کرده است.
راز بزرگ در اعتلای امروزین اسلام و بیداری عمومی مسلمین
آری، راز بزرگ در اعتلای امروزین اسلام و بیداری عمومی مسلمین، این بود که در کانون این حرکت – یعنی ایران اسلامی – مولود مبارک انقلاب باردیگر از شجره طیبه اسلام به وجود آمد و محصول آن – یعنی جمهوری اسلامی – با بنیه مستحکمی که از ایمان اسلامی رهبر و ملت یافته بود، در راه و جهت درست پایدار ماند و وسوسه شیطان ها و تیغ خشم و کین آنان بر او کارگر نشد و با مظلومیتی قدرتمندانه و سرافراز، چهره منوّر خود را در برابر چشم جهانیان قرارداد و با وجود و بقا و استقامت و صلابت خود، مبلّغ اسلام شد.
در مدرسه انقلاب که امام ما بنیان گذارد، بساط اسلام سفیانی و مروانی، اسلام مراسم و مناسک میانتهی و … برچیده شد
طبیعت اسلام ناب، طبیعتی پُرجاذبه است و دلهایی را که آلوده غرضورزی و کینهتوزی نباشد، به خود جلب می کند و این همان است که انقلاب ما و امام ما، دوباره در جهان مطرح کردند و بر دل ها و چشم های نیازمند و جستجوگر عرضه داشتند. در مدرسه انقلاب که امام ما بنیان گذارد، بساط اسلام سفیانی و مروانی، اسلام مراسم و مناسک میانتهی، اسلام در خدمت زر و زور و خلاصه اسلام آلت دست قدرت ها و آفت جان ملت ها برچیده شده و اسلام قرآنی و محمّدی(صلّیا… علیهوالهوسلّم)، اسلام عقیده و جهاد، اسلام خصم ظالم و عون مظلوم، اسلام ستیزنده با فرعونها و قارونها و خلاصه، اسلام کوبنده جباران و برپاکننده حکومت مستضعفان، سربرکشیده است.
در انقلاب اسلامی، کدام اسلام جایگزین کدام اسلام شد؟
در انقلاب اسلامی، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستی یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بی بندوباری و بی تفاوتی؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بی حالی و افسردگی؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتی و بی خاصیت؛ اسلام نجات بخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه دست قدرت ها؛ و خلاصه اسلام ناب محمّدی(صلّیا…علیهوالهوسلّم)، جایگزین اسلام آمریکایی گردید. و مطرح شدن اسلام بدین صورت و با این واقعیت و جدیت است که موجب خشم سراسیمه و دیوانهوار کسانی شده است که دل به زوال اسلام در ایران و در همه کشورهای اسلامی بسته بودند و یا از اسلام، فقط نامی بیمحتوا و وسیلهی برای تحمیق و اغفال مردم را میپسندیدند. ولذا از روز اول پیروزی انقلاب تا امروز، هیچ فرصتی را برای تهاجم و ضربه زدن و توطئه و بدخواهی نسبت به جمهوری اسلامی و کانون حرکت جهانی اسلام – یعنی ایران – از دست ندادهاند.
نقطه قوت و پایداری ملت ایران چیست؟
ملت ایران بخوبی دانسته است که نقطه قوّت و پایداری او، درست همان است که دشمن همه نیروی خود را در مقابله با آن مصروف می کند؛ یعنی توکل به خدا و تمسک به اصول اساسی انقلاب که همه از مبانی اسلام سرچشمه گرفته و در کلمات رهبر کبیر انقلاب(رضوانا…علیه) بر آن تأکید شده است. خشم و غیظ عنادآمیزی که در بهکاربردن واژه «بنیادگرایی» در اظهارات خصمانه رسانههای دشمن، از اول انقلاب تا امروز محسوس است، ناشی از درماندگی و سراسیمگی آنان در برابر پایبندی رهبر و ملت و نظام ما به اصول اساسی انقلاب است.
چهقدر سادهلوح و سطحی اند کسانی که گمان می کنند دشمنىِ آمریکا ناشی از آن است که جمهوری اسلامی، به موقع تلاش لازم را برای کسب دوستان انجام نداد
چهقدر سادهلوح و سطحی اند کسانی که گمان می کنند دشمنىِ آمریکا و جبهه استکبار و دارودسته وسیع صهیونیستی که اکثر خبرگزاری ها و رسانههای خبری و تبلیغی جهان را در اختیار دارند، ناشی از آن است که جمهوری اسلامی، به موقع تلاش لازم را برای کسب دوستان انجام نداده و یا در مسایل جهانی دچار تندروی شده است. این گمان، حاکی از عدم تعمق در حوادث و جریانات داخلی و جهانی و عدم بصیرت در دشمنشناسی است.
چرا آمریکا و ابرقدرت ها هرگز علت دشمنی خود با جمهوری اسلامی را به صراحت بیان نخواهند کرد
ابرقدرت ها که دشمنان سوگندخورده انقلاب اسلامی اند، هرگز علت دشمنی خود با جمهوری اسلامی را به صراحت بیان نکردهاند و نخواهند کرد. اگر آمریکا اعتراف کند که انگیزه دشمنی او با ایران، دشمنی با اسلام است، یک میلیارد مسلمان جهان را در برابر خود قرار خواهد داد و اگر اعتراف کند که انگیزه او از این دشمنی آن است که ایران اسلامی خواسته است مستقل و آزاد و به دور از دخالت آمریکا زندگی کند، همه آزادگان و آزادی خواهان عالم را در برابر خود قرار خواهد داد و اگر اعتراف کند که دلیل خصومت خباثتآمیزش با ایران و مسدود کردن اموال ایران و توطئه دائمی اش نسبت به جمهوری اسلامی آن است که انقلاب ایران، دست او را از منابع غنی این کشور قطع کرده و جلو ادامه غارت اقتصادی ملت را که از سوی رژیم خائن پهلوی، سخاوتمندانه به آمریکایی ها واگذار شده بود، گرفته است، همه ملت های مظلوم جهان و ستمدیدگان غارت های استعماری، در کنار ملت ایران قرار گرفته و به مبارزه با آمریکا خواهند پیوست.
دشمنان برای تحریف حقایق ایران چه خواهند کرد؟
بنابراین، بسیار طبیعی و بدیهی است که آمریکا و دیگر دولت های جبهه استکبار و همه دارودسته خبری و تبلیغی و رسانههای دستنشانده آنان ناگزیر باشند که تمام همّ خود را به تحریف حقایق ایران و انحراف افکار عمومی جهان مصروف بکنند، و گاه به نام حقوق بشر و گاه با تهمت نقض آزادی و گاه به دشنام ارتجاع و واپسگرایی و امثال آن، ملت شجاع و آگاه و آزاده ایران و نظام مترقی و انقلابی جمهوری اسلامی و مسئولان صالح و لایق آن را مورد اتهام قرار دهند و نفرت عمومی ملت ایران از سلطهگران مستکبر و خبیث، مخصوصاً شیطان بزرگ را بدینگونه تلافی کنند. اگرچه تجربه ۱۱ ساله جمهوری اسلامی ثابت کرده است که استکبار و ارتجاع و ایادی آنان، در این ترفند نیز موفقیتی کسب نکرده و نتوانستهاند نام نیک و چهره روشن ملت بزرگوار ما را با اینگونه تلاش ها در جهان و بخصوص در میان تودههای مستضعف عالم مخدوش سازند و سرمایهگذاری گزاف آنان در استخدام قلم ها و زبان های مزدور و بهکارافکندن صدها رسانه صوتی و تصویری و مطبوعاتی برای منزوی یا منفعل یا بد نام کردن انقلاب اسلامی، دچار خسران شده است و هماکنون علیرغم خواستِ آنان در بسیاری از مناطق عالم، ملت ها با الگو ساختن حرکت نجاتبخش ملت ایران، به مبارزات مردمی با سلطههای شیطانی روی آورده و خواب از چشم ستمگران ربودهاند و قشرهای بیدار مسلمان در همهجا بخوبی تشخیص دادهاند که علت دشمنی رأس استکبار – یعنی آمریکا – و ایادی آن با ملت ایران، دشمنی آنان با اسلام است: «و ما نقموا منهم الّا ان یؤمنوا با… العزیز الحمید.»(۷)
راه حفظ انقلاب که ملت ایران باید بداند
ولی ملت ایران باید بدانند که حفظ انقلاب و برپانگاهداشتن پرچم عزت و شرف و ادامه راه پُرافتخاری که مجاهدات این ملت شریف در برابر ملتهای جهان، مخصوصاً مسلمانان گشود و به عنوان تنها راه غلبه بر فشار و ظلم قلدران شناخته شد، و تنها باطلالسحر توطئههای دشمنان علیه انقلاب و جمهوری اسلامی، همانا حراست از اصول بنیانىِ انقلاب و پاسداری ازارزش های انقلاب است. این، آن نقطه روشنی است که شعار ضدیت با سلطه جهانىِ استکبار را عالمگیر ساخته و ارکان نظام سلطه جهانی را متزلزل کرده است و همین است که از این پس نیز ملت ایران را بر همه توطئههای دشمنان فائق خواهد ساخت. و این همان وصیت جاودانی است که امام راحل عظیمالقدردر بیانیهها و اخیراً در وصیتنامه خود، همه ما را بدان توصیه فرموده است.
۱۲راهبرد اساسی انقلاب اسلامی
اکنون، یک سال پس از رحلت آن پدر دلسوز و مرشد و معلم آگاه و حکیم، اینجانب لازم میدانم اساسیترین معارف انقلاب را که همه در شمار بیّنات مکتب انقلاب و برخاسته از اصول و احکام اسلام است، یک بار دیگر به برادران و خواهران خود تذکر داده، همه ملت انقلابی و شجاع مان را به توجه و اهتمام روزافزون نسبت به آن ها دعوت کنم:
زنده نگه داشتن یاد و راه و درس جاودانه امام خمینی
۱- پیش از هر چیز، زنده داشتن یاد و راه و درس جاودانه امام خمینی (اعلیا…کلمته) است، که مشعل راه و ترسیمکننده خط اساسی حرکت و تعیینکننده شاخصهای اصلی و حیاتی این جاده مبارک و فرجام تابناک آن است. حیات و شخصیت خمینی کبیر، تجسم اسلام ناب محمّدی(صلّیا…علیهوالهوسلّم) و تبلور انقلاب اسلامی بوده و او خود و سخنش و انگشت اشارهاش، خضر راه این حرکت الهی و روشنگر نقاط مبهم و برطرفکننده همه تردیدها بوده و همچنان خواهد بود. ملت ایران و از همه بیشتر مسئولان کشور، باید این درس بزرگ را هرگز از یاد نبرند.
جمهوری اسلامی بزرگترین وظیفهاش آن است که اسلام را در زندگی مردم تحقق بخشد
۲- این نهضت مردمی و انقلاب بی نظیری که در منتهای مبارزات ۱۵ ساله آن پدید آمد و حماسه عظیمی که در عمر ۱۱ ساله این نظام به ظهور رسید و شهادت نفوس طیبه و تحمل آن همه دشواریها و شکنجهها و مصیبتها از سوی ملت مؤمن و مبارز ما، همه و همه به خاطر اسلام بود. این ملت بزرگ و امام بزرگوارش، سعادت را در پیروی حقیقی از اسلام دانستند و حاکمیت اسلام را وسیله نجات از سلطه شیطانها و طاغوتها و ستمگران دیدند و رضای خدا را در پیگیری از حاکمیت اسلام جستجو کردند. ملتهای مسلمان و مخلصان دلسوز در سراسر جهان اسلام نیز به خاطر اسلام بوده و هست که این انقلاب و این نظام را متعلق به خود دانسته و از آن حمایت و دفاع کردند و میکنند. ازاینرو، جمهوری اسلامی بزرگترین وظیفهاش آن است که اسلام را در زندگی مردم تحقق بخشد و جامعه را به صورت یک جامعه نمونه اسلامی درآورد. برای عملی شدن این هدف – که گامهای اساسی و بلند آن، از آغاز پیروزی به وسیله همه دستاندرکاران و با اشراف و اهتمام شدید امام(رضوانا… علیه) برداشته شده – باید قوای سهگانه کشور هماهنگ و پیگیر عمل کنند و حوزههای علمیه و مراکز فرهنگی و پژوهشی اسلامی، به تلاش وسیع دست زنند و سرچشمه پایانناپذیر تفقه و اجتهاد آگاهانه و بصیر را در خدمت عمق و گسترش معارف اسلامی به کار گیرند و دستگاه فکری و عملی نظام جمهوری اسلامی، با هم و در کنار هم، جامعه را در راه اسلامی شدنِ روزافزون و به سمت هدف های اسلامی پیش ببرند. تمامی آحاد ملت مسلمان، در حفظ و حراست از احکام نورانی آن و سعی در گسترش و تعمیق آن در جامعه، دارای وظیفه بزرگند. امر به معروف و نهی از منکر که یکی از ارکان اساسی اسلام و ضامن برپاداشتن همه فرایض اسلامی است، باید در جامعه ما احیا شود و هر فردی از آحاد مردم، خود را در گسترش نیکی و صلاح و برچیده شدن زشتی و گمراهی و فساد، مسئول احساس کند.
هنوز تا یک جامعه کاملاً اسلامی فاصله زیادی داریم
ما هنوز تا یک جامعه کاملاً اسلامی که نیکبختی دنیا و آخرت مردم را بهطور کامل تأمین کند و تباهی و کجروی و ظلم و انحطاط را ریشهکن سازد، فاصله زیادی داریم. این فاصله، باید با همت مردم و تلاش مسئولان طی شود و پیمودن آن، با همگانی شدن امر به معروف و نهی از منکر آسان گردد. مساجد به عنوان پایگاه های معنویت و تزکیه و هدایت، روزبهروز گرمتر و پُررونقتر شود و نشان ایمان و عمل و اخلاق اسلامی، در گوشه و کنار جامعه، از جمله در مراکز دولتی و ادارات و دانشگاهها، همه را به پیروی از تعالیم نورانی قرآن تشویق نماید. کتاب خدا در میان مردم حضور واقعی بیابد و آموختن و تدبر و تعمق در آن، برای همه به خصوص جوانان و نوجوانان، امری رایج و دایر گردد. در این مورد، مسئولیت علما و آگاهان و نویسندگان و گویندگان و رسانههای عمومی، بسی مهم و خطیر است.
استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی؛ فوری ترین هدف تشکیل نظام اسلامی
۳- فوری ترین هدف تشکیل نظام اسلامی، استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی است. قیام پیامبران خدا و نزول کتاب و میزان الهی، برای همین بود که مردم از فشار ظلم و تبعیض و تحمیل نجات یافته، در سایه قسط و عدل زندگی کنند و در پرتو آن نظام عادلانه، به کمالات انسانی نایل آیند. دعوت به نظام اسلامی، منهای اعتقادی راسخ و عملی پیگیر در راه عدالت اجتماعی، دعوتی ناقص، بلکه غلط و دروغ است و هر نظامی هرچند با آرایش اسلامی، اگر تأمین قسط و عدل و نجات ضعفا، و محرومین، در سرلوحه برنامههای آن نباشد، غیراسلامی و منافقانه است و از همینجاست که ادعای سلاطین و حکامی که با وجود داعیه مسلمانی و شعار پیروی از قرآن، راه دیگر جباران را پیموده و فاصله فقیر و غنی را بیشتر کرده و خود در صف اغنیا قرار گرفته و از درد فقرا و پابرهنگان غافل ماندهاند، چه در تاریخ و چه در زمان حاضر، همواره از سوی هوشمندانِ آشنا به معارف قرآن و اسلام، مردود دانسته شده است.
حقوق افراد جامعه در نظام اسلامی
در نظام اسلامی باید همه افراد جامعه، در برابر قانون و در استفاده از امکانات خداداد میهن اسلامی، یکسان و در بهرهمندی از مواهب حیات، متعادل باشند. هیچ صاحب قدرتی قادر به زورگویی نباشد و هیچکس نتواند برخلاف قانون، میل و اراده خود را به دیگران تحمیل کند. طبقات محروم و پابرهنگان جامعه، مورد عنایت خاص حکومت باشند و رفع محرومیت و دفاع از آنان در برابر قدرتمندان، وظیفه بزرگ دولت و دستگاه قضایی محسوب شود. هیچکس به خاطر تمکن مالی، قدرت آن را نیابد که در امور سیاسی کشور و در مدیریت جامعه دخالت و نفوذ کند و هیچ تدبیر و حرکتی در جامعه، به افزایش شکاف میان فقرا و اغنیا نینجامد. پابرهنگان، حکومت اسلامی را پشتیبان و حامی خود حس کنند و برنامههای آن را در جهت رفاه و رفع محرومیت خود بیابند.
پابرهنگان و کوخنشینان و اکثریت مردم ما با اخلاص ترین یاوران این انقلاب و این نظام بودهاند و هستند و نظام اسلامی باید رفع محرومیت از آنان را در صدر برنامههای سازنده خود قرار دهد
امام بزرگوار ما، این را یکی از اساسی ترین مسائل جمهوری اسلامی دانسته و قویترین بیانات را در اینباره ایراد نمودهاند و این، خصوصیت غیرقابل تفکیک جمهوری اسلامی است. هیچ حائلی نباید بتواند مسئولین نظام و مدیران بخشهای مختلف آن را از این هدف اساسی غافل کند. پابرهنگان و کوخنشینان و اکثریت مردم ما که بر اثر سیاستهای خائنانه و خانهبرانداز رژیم ستمشاهی، در فقر و محرومیت بسر می برند، همواره صادق ترین و با اخلاص ترین یاوران این انقلاب و این نظام بودهاند و هستند و نظام اسلامی باید رفع محرومیت از آنان را در صدر برنامههای سازنده خود قرار دهد.
وحدت کلمه
۴- وحدت کلمه، رمز پیروزی ملت ایران در مراحل مختلف بوده و امروزه نیز مهم ترین وسیله ملت ما برای مقابله با تحریک ها و توطئههاست. باتوجه به سرگذشت دوران ۱۰ ساله و تأمل در حوادث آن، که حاکی از آسیبناپذیری جمهوری اسلامی در برابر انواع توطئههای دشمنان داخلی و خارجی است، اهمیت وحدت و یکپارچگی ملت و مسئولان بیشتر آشکار می شود. ملت ایران و مدیران و گردانندگان کشور، باید بر گرد اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی مجتمع گشته و همه توان و نیروی خود را برای تحقق و حراست از آن متمرکز کنند و هیچ خواسته و شعار و هیچ انگیزه فردی و گروهی و قومی و فرقه نتواند فرد و یا جمعی را از تلاش برای آن اصول و رسیدن به هدف های نظام جمهوری اسلامی باز دارد. همه ملت رشید ایران، مخصوصاً آنان که سخن و عملشان در معرض قضاوت و توجه دیگران است، باید صفوف خود را متحد و مرصوص ساخته، با وحدت و همکاری و با گامهای استوار، به سوی اهداف عالیه اسلام، قدرتمندانه حرکت کنند و دشمنان کمینگرفته را که مترصد فرصتند، مأیوس سازند.
دشمن از همه راه ها برای تضعیف جمهوری اسلامی عاجز مانده و بدخواهانه در کمین اختلافات داخلی نشسته است
رسانههای خبری بیگانه که مظهر تمایلات و سیاست ها و نیّات خصمانه و اغراض خبیث سردمداران سیاست های جهانی اند، برروی هر کلمه و هر اشاره ای که از آن، بوی اختلاف و دو دستگی استشمام شود و یا بتوان چنین وانمود کرد، شدیداً حساسیت نشان داده و با بزرگ کردن نکتههای ریز و مطرح ساختن استنباط های دروغین از گفتهها و نوشتهها در ایران، بهطور دایم در تلاشند که شاید بتوانند تصویری مشوّش و آلوده به اختلافات و زدوخورد داخلی از ایران اسلامی – که بحمدا… برخوردار از وحدت و یکپارچگی کم نظیری است – به مردم ایران و جهان ارایه دهند و زمینه دودستگی و نفاق را با این وسوسهها به وجود آورند. این ها همه نشانه آن است که امروزه دشمن از همه راه ها برای تضعیف جمهوری اسلامی عاجز مانده و بدخواهانه در کمین اختلافات داخلی و شکست وحدت عمومی نشسته است. ملت رشید ایران و مسئولان و متصدیان امور کشور و نمایندگان محترم مجلس، گویندگان و نویسندگان، باید مانند همیشه به این طمع خام دشمن پاسخ مناسب را بدهند و وحدتی را که صنع الهی و رحمت شامله حق بر ملت ایران است، با همه وجود پاسداری کنند.
حفظ عزت و کرامت انقلابی جمهوری اسلامی و ملت ایران در مناسبات بینالمللی
۵- حفظ عزت و کرامت انقلابی جمهوری اسلامی و ملت ایران در مناسبات بینالمللی، یکی دیگر از نقاط اصلی است. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تحولی ژرف در ارتباطات بینالمللی از دو نظر بهوجود آورد:
اول اینکه هیمنه دو ابرقدرتِ آن روز دنیا را در رابطهشان با دولت های ضعیف جهان، شکستی سخت داد و ابهتی را که بهمرور در چشم ملت ها و دولت ها به دست آورده بودند، به شدت تضعیف کرد.
دوم آنکه به ملت ها دلگرمی و شجاعت بخشید و جرأت و گستاخی در مقابله با دولت های دستنشانده را به آنان تزریق کرد. گرچه این تأثیرات عمیق، بتدریج در جهان ظاهر شد و امروز پس از ۱۱ سال، چهره سیاسی عالم را دگرگون کرده است، اما همه چشم های تیزبین، از همان آغاز تشخیص دادند که با پیروزی این انقلاب عظیم، عصر جدیدی در مناسبات عالم پدید آمده است.
ویژگی های «عصر امام خمینی»
این عصر را باید «عصر امام خمینی» نامید و ویژگی آن، عبارت است از بیداری و جرأت و اعتماد به نفس ملتها در برابر زورگویی ابرقدرتها و شکستن بتهای قدرت ظالمانه و بالندگی نهال قدرت واقعی انسانها و سربرآوردن ارزشهای معنوی و الهی.
شرایط ۲ ابرقدرت در سال ۱۳۶۹؛ یکی حذف شده و دیگری موقعیت خود را در جهان متزلزل می بیند
امروز که با دفن مارکسیسم و تلاش بلوک شرق و قیام های مردمی برضد حکومتهای استبدادی کمونیست، پیشبینی های امام بزرگوار تحقق یافت و یکی از ۲ ابرقدرت از صحنه سیاست عالم حذف و به قدرت درجه دوم تبدیل گردیده و ابرقدرت دیگر هم از سویی با اوجگیری مقاومت های مردمی در بسیاری از نقاط عالم، از جنوب و شمال آفریقا و فلسطین اشغالی تا اقصی نقاط شرق آسیا و از سوی دیگر، با گسترش روزافزون فساد و بی ایمانی و بی بندوباری، خلاء معنویت و تفکر مکتبی در داخل جامعه آمریکایی و گسسته شدن رشته «مبارزه با کمونیسم» که همواره سردمداران آمریکا می خواستند با آن، خلأ یک عقیده وحدت بخش را در میان ملت خود پُر کنند و نیز از سوی دیگر، برهمریختن محاسباتی که بر روابط اروپا و آمریکا حاکم بود، موجب نفوذ دولت آمریکا حتّی بر کشورهای اروپایی می شد، به شدت احساس خطر می کند و موقعیت خود را در جهان متزلزل می بیند.
جمهوری اسلامی موظف است کوچک ترین تغییری در چهره باصلابت و موضع باعزت خود در مناسبات بینالمللی ایجاد نکند
برای حفظ این روندِ روبه اشتعال و تقویت روحیه ملت های اصیل و مظلوم، جمهوری اسلامی موظف است کوچک ترین تغییری در چهره باصلابت و موضع باعزت خود در مناسبات بینالمللی ایجاد نکند؛ با قلدران، از موضع قدرت و با دولت های ضعیف، از موضع حمایت و با ملت های بپاخاسته، از موضع رعایت و هدایت سخن بگوید و عمل کند؛ دولت آمریکا را به مثابه رأس فتنه و استکبار و رمز غداری و شیطنت و به خاطر ستمش به کشورهای ضعیف و حمایتش از صهیونیسم غاصب و دشمنی اش با بیداری و آزادی ملت ها و خصومت عمیق و جنایت بارش با ملت ایران، محکوم و منفور و مطرود دانسته، هیچ فرصتی را برای افشای چهره تزویرآلود و رسوا کردن آن مدعیان آزادی و غیره و بیان این حقایق از دست ندهد.
مسئله فلسطین، مسئله اول بینالملل اسلامی است
مسئله فلسطین، مسئله اول بینالملل اسلامی است. امروز که مبارزات ملت فلسطین در زیر پرچم اسلام، خواب از چشم دولت غاصب صهیونیست و حامیانش ربوده است، بزرگترین وظیفه ملت و دولت ما و همه ملت ها و دولت های مسلمان، حمایت از این مبارزات است. غده سرطانی اسرائیل را تنها از طریق همین مبارزات میتوان ریشهکن ساخت و جهان اسلام را از خطرات مهلک آن نجات داد. سکوت و سازش خیانتآلود بسیاری از دولت های عربی و حتّی تظاهر بعضی از آنان به بیتفاوتی و عدم حساسیت نسبت به سرنوشت فلسطین، کار را به جایی رسانده است که دولت غاصب صهیونیست، پس از سالها کتمان و حتّی انکار، اکنون دوباره داعیه اسرائیل بزرگ را علناً بر زبان میآورد و با بیشرمی و وقاحت، نیت پلید غصب سرزمین های جدیدی از میهن اسلامی را تکرار می کند.
این داغ ننگ را چه کسی از پیشانی ملت عرب خواهد زدود؟
بعضی از پادشاهان و رؤسای عرب، به خاطر جلب نظر معبودشان آمریکا، حتّی انگیزههای عربی و عرق قومیت را که دایماً از آن دم میزنند، در برابر اسرائیل به فراموشی میسپارند و به جای آن، میدان مسابقه با اسرائیل در گرفتن کمک از آمریکا را هرچه بیشتر گرم میکنند. این داغ ننگ را چه کسی از پیشانی ملت عرب خواهد زدود؟ و آیا جوانان مسلمان بیدار در کشورهای عربی، این خیانت را بر خودفروختگان خواهند بخشید؟!
در نظر این زمامداران خائن، قومیت و وحدت عربی، فقط هنگامی باید مورد استفاده قرار گیرد که آمریکا بخواهد از آن در برابر ایران اسلامی و اسلام ناب محمّدی(صلّیا…علیهوآله) بهرهبرداری کند. اُف بر وجدانهای خفته و دلهای ناپاکی که لطف و عنایت آمریکا را به قیمت ازدستدادن همه چیز، هم ثروتهای خداداد طبیعی، هم شأن و کرامت انسانی و ایمان اسلامی و آبرو و اعتبار و تشخص ملت خود طلب کردند و با کفران نعمت های خدا، خود و ملتهای شان را در سراشیب انحطاط و ابتلا به غضب الهی دچار ساختند. «الم تر الی الّذین بدّلوا نعمتا… کفراً واحلّوا قومهم دارالبوار جهنّم یصلونها و بئس القرار.»(۸)
چه شد تعهدی که رؤسای عرب با ملتهای خود درباره مبارزه با اسرائیل بستند؟
چه شد آن شور و هیجانی که در برابر اسرائیل غاصب ابراز می شد؟ و چه شد تعهدی که رؤسای عرب با ملتهای خود درباره مبارزه با اسرائیل بستند؟ لعنت خدا و بندگان صالحش بر آن دستی که اولین معاهده سازش با اسرائیل را امضاء کرد و زندگی سیاه دنیوی و سرنوشت اخروی خود را با فرعون قرین ساخت و نفرین بندگان صالح و فرشتگان و انبیا و اولیا بر آنان که آن راه را ادامه دادهاند و می دهند؛ مخصوصاً آنان که امید کاذبی به ملت مظلوم فلسطین داده و آنگاه به بهای سیهروزی آنان، عیش ناپایداری برای خود فراهم کردند. ملت فلسطین نباید و نمی تواند آزادی و حقوق حقه خود را در کنفرانس و گردهمایی های سران عرب جستجو کند. این نشست و برخاست ها، اگر برای فلسطینی های مظلوم، شوم و بدفرجام نباشد، حداقل بی فایده و بی خاصیت است. رؤسایی که در این ایام به عنوان فلسطین گردهم آمدند، اگر صادقانه در اندیشه نجات فلسطین بودند، باید دربرابر پیشنهاد مزورانه رئیسجمهوری آمریکا، موضعی سخت و قاطع گرفته، برای کمک مالی و تسلیحاتی و سیاسی به مبارزان داخل فلسطین اشغالی، تصمیم های عاجل و واقعی می گرفتند و به شعارهای پوچ اکتفا نمی کردند و اگر چنین نشود – که نشده است و با وضع فعلی جهان عرب و حکام آن، نخواهد هم شد – مبارزان داخل باید به خدا و به نیروی مردمی و اسلامی تکیه کنند و بدانند: «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذنا… وا… معالصّابرین.» (۹)
تکیه بر مردم و حاکمیت اراده و خواست و تشخیص آنان
۶- تکیه بر مردم و حاکمیت اراده و خواست و تشخیص آنان، رکن مهم دیگری است که روزبهروز باید تحکیم و تقویت شود. مردم آزاده ما، با اراده قاطع خود که از ایمان عمیق آنان به اسلام ناشی می شود، مبارزات را تا پیروزی ادامه داده و جمهوری اسلامی را به وجود آورده و با فداکاری و ایثاری بی نظیر، از آن حراست نمودهاند و از این پس هم در همه حال، نظام اسلامی متکی به مردم و متعلق به مردم و در اختیار مردم خواهد بود. مجلس شورای اسلامی که در آزادی و استقلال رأی در جهان بی نظیر است، مظهر اراده مردم و رئیسجمهور، وکیل و برگزیده مردم و مدیران کشور، آحادی از مردمند و مردم دارای حق رأی و بیان و تصمیم در کلیه امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اند. و این، یکی از برکات بزرگ اسلام و طرح منحصربهفردی است که نظامهای شرق و غرب، از ارایه آن ناتوان بودهاند و در هیچ یک از سیستم های حکومتی عالم، نمی توان نظیر آن را یافت.
حال و روز کشورهایی که اسماً دارای نظام دموکراسی هستند
علاوه بر نظام های ورشکسته و متلاشی شده کمونیستی که در آن، حزب منحصربهفرد کمونیست، به جای مردم تصمیم می گرفت و علاوه بر نظام های ارتجاعی مستبدانه که در آن، سلطنت های موروثی و ریاست های ناشی از کودتای نظامی، با آن زندگی های قارونی و دیکتاتوری های فرعونی، وبال جان و زندگی مردم محسوب می شوند، در کشورهایی هم که اسماً دارای نظام دموکراسی اند و حکومت ها علی الظاهر با رأی و انتخاب مردم بر سر کار میآیند، باطن کار چیز دیگری است و زمام همه کار، در دست سرمایهداران استثمارگر است و این قدرت پول و سرمایه است که با در دست داشتن رسانهها و قدرت تبلیغات، امر را بر خود مردم هم مشتبه می کند.
افتخار نظام اسلامی آن است که امام عظیمالشأن اش تا پایان عمر در زىّ طلبگی زندگی کرد
در همه جای عالم، فاصله میان زندگی رؤسای کشور با مردم کوچه و بازار، فاصله شاه و گداست و حتّی حکومت هایی هم که داعیه توده ای داشتند، نتوانستند از زندگی مسرفانه شاهان برای خود صرفنظر کنند. افتخار نظام اسلامی آن است که امام عظیمالشأن اش تا پایان عمر در زىّ طلبگی زندگی کرد و مسئولان کشور بدون استثنا، دامان خود را از طرز زندگی های رایج مسئولان در سایر کشورها پاکیزه نگهداشتند و مانند قشرهای متوسط مردم خود زندگی کردهاند. مردم میان خود و مسئولان، آن فاصله عمیقی را که در همه جای دنیا میان مردم و مسئولان هست، مشاهده نکردند؛ حرف خود را بی محابا زده و اگر انتقادی داشتهاند، به راحتی مطرح ساختهاند و مطبوعات، حتّی رادیو و تلویزیون، همواره نظرات گوناگون را در مسائل کشور منعکس کرده و مردم را در معرض افکار و سلیقههای گوناگون قرار دادهاند و این، موضوعی روشن و مشهود است. حتّی ورشکستگان سیاسی و دستهجاتی که در امتحانات متعددی از آغاز انقلاب، مردود و در نزد مردم سرافکنده و به وسیله آنان مطرود شدهاند نیز هنگامی که به تحریک اجانب، مقالات زهرآگین و کینهتوزانه علیه نظام اسلامی و مسئولان کشور می نویسند، انواع اتهام را به آنان میزنند، این نوشته را بدون هیچ مانع و رادعی به چاپ رسانده، تا هرجا که خواننده ای بیابند، منتشر می کنند و علیرغم میل خود، عملاً وجود آزادی را اثبات می کنند.
بعضی از این نویسندگان و گویندگان که عمر باطل خود را غرقه در فساد و آلودگی های اخلاقی و سیاسی و انواع هرزگی ها گذرانیدهاند، با حکومت اسلامی که راه را بر این تباهی ها و هرزگی ها بسته است و اربابان خارجی آنها را بیرون رانده، مخالفند و آنگاه این مخالفت و عناد را که مخالفت با اسلام و استقلال و آزادگی ملی و طهارت اخلاقی است، به حساب خردهگیری و انتقاد از اوضاع سیاسی و اقتصادی می گذارند و درحالی که آزادانه هرچه خواستهاند، گفتهاند، با وقاحت و بیشرمی، مطالبه آزادی می کنند! خواست حقیقی این ها، بازشدن پای آمریکا و فروختن کشور به دشمنان است و خصم آنان، ملت رشید و آگاه است. ملت ما، حسرت بازگشت به دوران بردگی آمریکا را بر دل آنان خواهد گذاشت و با همه وجود، دستاورد بزرگ خود – یعنی نظام اسلامی و حاکمیت اراده و ایمان انسانها – را حراست خواهد کرد.
انقلاب اسلامی به دنبال کدام آزادی است؟
نظام اسلامی، هرگز نخواسته آزادی را که پرچمدار آن اسلام و قرآن است، از مدعیان دروغگوی آزادی در نظامهای غربی بیاموزد. ما آزادىِ فساد و بی بندوباری و هرزگی و آزادىِ دروغ و تزویر و فریب و آزادىِ ظلم و استثمار و تجاوز به حقوق ملتها را که غرب پرچمدار و مرتکب آن بوده است، صریحاً و قاطعاً رد می کنیم. ما آن آزادی را که به سلمان رشدی مرتد نابه کار، اجازه اهانت به مقدسات یک میلیارد انسان را میدهد، اما به مسلمانان انگلیس حتّی حق شکایتِ از او را هم نمی دهد؛ به دولت آمریکا حق تحریک و سردستگی اوباش مخالف با یک حکومت مردمی را میدهد، اما به آن حکومت مردمی، حق مقابله با آن اوباش را نمی دهد؛ به سرمایهداران غارتگر، حق ورود نامشروع به کشورهای ضعیف و چپاولِ هست و نیست آن ملت ها را می دهد، و به آن ملت ها حق مبارزه با آنان را نمی دهد، مردود و منفور می شماریم و آن را ننگ بشریت می دانیم.
مسئولان کشور باید مانند همیشه، حضور مردمی و تأثیر تعیینکننده آن در استقلال کشور را پاس بدارند
آزادی در منطق ما، آزادی است که اسلام به ملت ها میبخشد و آنان را به کوه استواری در برابر سلطهگران ظالم و غاصب تبدیل میکند؛ همانطور که در مورد ملت ایران اتفاق افتاد و این معجزه پدید آمد. و این آزادی در کشور ما همواره هست و خواهد بود و همه آحاد ملت باید آن را حفظ کنند. مسئولان کشور باید مانند همیشه، پاس حضور مردمی و تأثیر تعیینکننده آن در استقلال کشور را بدارند و بهطور روزافزون، مردم را به حضور و فعالیت در صحنههای سیاسی و اقتصادی، فرهنگی و دفاعی و امنیتی تشویق نمایند.
همکاری دولت و ملت و پیوند عاطفی و عقیدتی مردم با مسئولان کشور
۷- همکاری دولت و ملت و پیوند عاطفی و عقیدتی مردم با مسئولان کشور، یکی از مظاهر اساسی حکومت مردمی است و تاکنون گره گشای مسائل بسیار مهمی بوده است و باید همیشه با همان قوّت و استحکام باقی بماند. امام بزرگوار ما (رضوانا…علیه) در دورههای مختلف و نسبت به دولت های همه دوران ۱۰ ساله، همواره مردم را توصیه به همکاری و کمک نمودهاند و امروز که دولت جمهوری اسلامی، با مدیریت یکی از چهرههای شاخص انقلاب و یکی از شاگردان و یاران دیرین امام امت، با مجموعهای از کارهای بزرگ برای پیشرفت کشور و رشد و توسعه ملی و دفاع از ارزشهای انقلاب در سطح جهان روبهرو است، این پیوند و صمیمیت، از همیشه باید مستحکم تر باشد و بحمدا… همینطور نیز هست. وقتی مدیران اصلی کشور مورد اعتماد مردمند و مردم در کار آنان، نشانههای لیاقت و صداقت را میبینند، همه کارها آسان تر و روان تر انجام می گیرد و وسوسهها موجب کارشکنی و عدم همکاری نمی شود. ممکن است بدخواهانی برای جلوگیری از پیشرفت کارها، دست به شایعهپراکنی زده و دولت یا دستگاه قضایی را زیر سؤال ببرند. ملت عزیز باید بدانند اینگونه تلاش ها، ناشی از حسن نیت نیست و انتقاد نابه جا از مسئولان زحمتکش و مخلص و ناسپاسی در برابر تلا شهای توان فرسای آنان، هرگز کمکی به پیشرفت امور کشور نکرده و نخواهد کرد.
دولت و دستگاه قضایی باید خود را به تمام معنا خدمتگزار مردم دانسته، هدفی جز کسب رضای خدا از راه خدمت به ملت نداشته باشند
دولت و دستگاه قضایی نیز باید خود را به تمام معنا خدمتگزار مردم دانسته، هدفی جز کسب رضای خدا از راه خدمت به ملت، مخصوصاً قشرهای محروم و زحمتکش و احقاق حق آنان و رفع ظلم از آنان و بریدن دست متجاوزان به حقوق عمومی و سوء استفادهکنندگان و زراندوزانِ از خدا بیخبر نداشته باشند. ملت وفادار ما در راه اسلام و انقلاب، از هیچگونه فداکاری دریغ نکرده است و جا دارد که هرکس در هر مسئولیتی، همه همت خود را به گشودن گرهها و رفع مشکلاتی که از سوی دشمنان کشور تحمیل شده است، بگمارد.
سازندگی کشور و آبادسازی این سرزمین پُربرکت و جبران عقب ماندگی های تأسفبار دوران حکومت طواغیت
۸- سازندگی کشور و آبادسازی این سرزمین پُربرکت و مستعد و جبران عقب ماندگی های تأسفباری که در دوران حکومت طواغیت، بر این ملت بااستعداد تحمیل شده است، یکی از هدفهای اصلی جمهوری اسلامی است.
توصیف آن چه در دوران ورود جهان به جاده دانش و صنعت، از سوی پادشان پهلوی و قاجار بر سر ایران آمد
ملت ما در بهترین فرصت های تاریخی، یعنی در دورانی که جهان، تازه به جاده دانش و صنعت قدم نهاده بود و ایران می توانست با بیداری و تحرک مناسب، سهم خود را در پیشرفت علمی و صنعتی بشریت ایفا کند و از نتایج آن بهرهمند شود، در اسارت حکام ظالم و مستبد و بیخبر و وابسته، از قافله عقب ماند. پادشاهان پهلوی و قاجار، به جای سازندگی کشور و زنده کردن استعدادهای خدادادی بشری و طبیعی آن، ایران را به خارجیان سوداگر و چپاولگر فروختند و منابع را به غارت بیگانگان دادند و یا راکد و معطل گذاردند و استعدادهای انسانی را به هدر دادند و به جای مصلحت ملت، مصالح دولتها و کمپانیهای خارجی را مقصد خود ساختند؛ بهطوری که خط آهن وقتی با ۱۰۰ سال تأخیر به کشور ما وارد شد، در تعیین مسیر آن، به جای رعایت مصالح ملت و نیازهای بازرگانی، مصلحت نظامی دشمنان در نظر گرفته شد. سیاست وابسته و سوء تدبیر و ضعف نفس و استبداد در رژیم پهلوی و قاجار، در ظرف ۲۰۰ سال، ایران را که روزی به برکت اسلام پرچمدار دانش جهان بود، به ویرانه ای محتاجِ بیگانگان و تحت سلطه آنان بدل ساخت. روستاها متروک، شهرها مصرفزده، مزارع بی ثمر، صنعت مونتاژ و مغزها معطل شدند. پس از پیروزی اسلام و تشکیل نظام مردمی و انقلابی جمهوری اسلامی، دشمنان خارجی به خوبی تشخیص دادند که این نظام انقلابی، با پشتوانه مردمی نیرومند خود و با اعتقاد راسخی که به نیروی ملی و مردمی خود دارد، خواهد توانست کشور را در جاده رشد و پیشرفت مادّی بیندازد و عقبماندگی ها را با برنامهریزی جبران نماید و دست بیگانگانِ سودجو و بد نیت را برای همیشه کوتاه کند. لذا از هر وسیله ای برای جلوگیری از سازندگی کشور استفاده کردند که یکی از آنها، جنگ ویرانگری بود که بر مردم ما تحمیل نموده و موجب شدند که همت مردم و مسئولان، به جای سازندگی و پیشرفت علمی و عملی، صرف دفاع از تمامیت و استقلال کشور شود.
امروز، آبروی اسلام در گرو آن است که ایران اسلامی به کشوری آباد تبدیل شود
امروز که آتش جنگ فرونشسته و برنامه سازندگی به وسیله دولت و مجلس تنظیم شده و نیروهای مخلص، آستین همت بالا زدهاند، بر همگان واجب است که سازندگی کشور را بسیار جدی بدانند و موانع را از سر راه آن بردارند. امروز، آبروی اسلام در گرو آن است که ایران اسلامی به کشوری آباد تبدیل شود، کار و ابتکار در آن همهگیر شود، زندگی مردم سروسامان یابد، فقر و محرومیت ریشهکن شود، تولید داخلی با نیازهای مردم متعادل گردد، کشور در صنعت و کشاورزی به خودکفایی برسد، دشمن از طریق احتیاجات زندگی مردم، راهی به اعمال فشار نداشته باشد و خلاصه دین در کنار معنویت، زندگی مادّی مردم را نیز سامان بخشد. بعضی از رسانههای مغرض خارجی اصرار دارند وانمود کنند که پایبندی به اصول انقلاب، به معنای دوری از رفاه عمومی و علاج نکردن مشکلات طبقات ضعیف و مستمند است. این حرف از کسانی صادر می شود که ده ها سال جوامع خود را در سایه سنگین تفکر کمونیستی، به راهی بدبختی زا سوق دادهاند. درحالی که سران آن کشورها مانند کشورهای سرمایهداری، غرق در زندگی اشرافی بودند، طبقات پایین جامعه در انواع سختی های مادّی و معنوی بسر می بردند. در نظام اسلامی، رفع فقر و محرومیت، در شمار هدف های تراز اول است و پایبندی به اصول انقلاب، بدون مجاهدت در راه نجات مستضعفان و محرومان، سخنی بی معنی و ادعایی پوچ است.
دولت و ملت، باید سازندگی کشور را وظیفهی انقلابی بدانند
دولت و ملت، باید سازندگی کشور را وظیفهی انقلابی بدانند؛ با همکاری و با بسیج همه نیروها و استعدادها و مغزها و بازوها، ایران را چنان آباد و پیشرفته بسازند که امید را در دل ملتهای مظلوم زنده کند و راه آسایش مادّی و تعالی معنوی را به آنان ارایه نماید.
گسترش دانش و تحقیق و رشد علمی و شکوفایی استعدادهای انسانی و گسترش آگاهی و معرفت عمومی
۹- گسترش دانش و تحقیق و رشد علمی و شکوفایی استعدادهای انسانی و گسترش آگاهی و معرفت عمومی، یکی دیگر از نقاط اساسی انقلاب است. جامعه مطلوب اسلام، جامعه ای است که در آن، گنجینههای فکر و ذهن انسان ها – که گرانبهاترین ثروت ملی هرجامعه ای است – استخراج و به کار گرفته شود؛ بی سوادی ریشهکن گردد؛ مدارس، دربرگیرنده همه کودکان و نونهالان؛ دانشگاه ها و حوزههای علمیه، پُررونق؛ مراکز تحقیق، فعال و پیشرو؛ کتاب، همه جا و نزد همه کس رایج؛ مطبوعات، پُرمغز و آگاهی بخش؛ دانشمندان و اساتید، بانشاط و پُرانگیزه؛ مبتکران و نوآوران و نویسندگان و هنرمندان، دلگرم و فیضبخش باشند.
فاصله امروزین ما با وضعی که مطلوب و مقبول اسلام میباشد، فاصله زیاد، اما پیمودنی است
فاصله امروزین ما با وضعی که مطلوب و مقبول اسلام میباشد، فاصله ای زیاد، اما پیمودنی است. ایران اسلامی باید ثابت کند که امروز هم پرورشگاه نبوغ ها و استعدادهای علمی منحصربهفرد است و دو قرن سلطه استبداد و استعمار، نتوانسته است جوهر ذاتی این ملت را نابود کند. اگر در دو قرن گذشته، تسلط استعمار و استبداد، مانع شکوفایی استعدادها شده، امروز در دوران آزادی و بیداری ملت و به برکت انقلاب اسلامی، باید عقبماندگی جبران شود.
دانشگاه ها باید تلاش علمی و تحقیقی خود را با روحیه انقلابی و نشاط اسلامی دنبال کنند
دانشگاه ها باید تلاش علمی و تحقیقی خود را با روحیه انقلابی و نشاط اسلامی دنبال کنند؛ وگرنه سرنوشت آنها بهتر از دانشگاه های دوران طاغوت نخواهد بود که در آن، خودباختگی علمی در برابر بیگانگان و تحقیر ارزش های خودی، راه را بر جوشش استعدادها می بست و مغزهای مستعد را هم به گریز از مرز و بوم خود تشویق میکرد. اساتید عالیقدر و دلسوز، باید فضای انقلابی را برای تربیت نیروهای مستعد مغتنم بشمارند و دانشجویان ضمن تکریم و احترام به اساتید – که فریضه اسلامی است – نباید اجازه دهند احیاناً کسی بدخواهانه، از علم و تخصص، وسیلهی برای هموار کردن راه فرهنگ استعماری در دانشگاهها درست کند و مانند دوران سلطه بیگانگان، دانشگاه را پرورشگاه مغزهای از خود بیگانه و بیگانهپرست سازد. روشنفکران دلسوز و صادق بدانند که امروز، روز آزمایشی بزرگ است و تاریخ درباره آنان و رفتار امروزیشان، قضاوتی دقیق و افشاگر خواهد داشت. اگر کسانی از وابستگان به قشر روشنفکر کشور، در دوران سلطه بیگانگان و حکومت خودفروختگان، توفیق آن را نیافتهاند که به اقتضای مسئولیت روشنفکران، در صفوف ملت قرار گرفته و در جایگاه خود در جبهه مبارزه با آمریکا و رژیم دستنشاندهاش قرار گیرند، امروز که روز حکومت مردم و حاکمیت ارزشهای اسلامی و انسانی و روز مبارزه با بیگانگان کینهورز و خدعهگر است، باید گذشته را جبران و صفوف مبارزه ملت ایران را با آمریکا و استکبار و امپراتوری خبیثِ زر و زور جهانی، به سهم خود و به قدر نیرو و توان خود مدد برسانند و زبان و قلم و هنر را در خدمت جهاد عظیم اسلامی این ملت قرار دهند.
زندگی در نظامی که برپایه معرفت و فرهنگ و ارزشهای الهی بنیان نهاده شده، برای همه افتخارانگیز است؛ نظامی که در رأس آن امام خمینی است؛ آن عظیمالقدری که حتّی دشمنانش او را بزرگ و خارقالعاده می شمارند و به عظمتش کینه میورزند. هیچکس اعتلای معنوی او و زهد و پارسایی او و دانش و معرفت او و صفای روح بزرگ او را انکار نمیکند. هیچکس در او، کمترین شائبه ای از ضعف و تسلیم در برابر دشمنان ملت نمی شناسد و قله ای برتر از او در عظمت روحی، گمان نمی برد. چهقدر کوچک و زبون و بی مقدارند کسانی که خود را دلبسته به نظامی بدانند که در رأس آن، مردمی فاسد و فاسق و خائن، مانند پادشاهان صدسال اخیر قرار داشته باشند و گردانندگان آن، امثال رضاخان و محمّدرضا وعَلَم و اقبال و هویدا و زاهدی و منصور و وابستگان بدنام و مجرمشان باشند و آمریکا و انگلیس، ارباب اینهمه و صاحباختیار ملک و ملت باشند. آیا روشنفکرنمایانی که در سایه آزادی اسلامی، فرصت و امکان آن را یافتهاند که صفحاتی را به داعیه روشنفکری، از سخنانی خوشایند بیگانگانِ مطرود پُر و منتشر کنند، شهامت آن را دارند که به صراحت اقرار کنند که داغ و غصّه آنان، نه برای علم یا آزادی، بلکه به خاطر جمع شدن سفره ننگین فسق و فساد و کوتاه شدن دست مروّجان فرهنگ تباهگر غربی است؟ و دشمنی آنان با نظام، نه به دلیل وجود عیب و نقیصه ای در آن، بلکه به انگیزه بازگشت به همان دنیای شرمآوری است که بیگانگان برای آنان به وجود آورده و از خود آنان در راه آن کمک گرفته بودند؟! از مسخ شدگان فرهنگ استعماری غرب، هیچ انتظاری نیست؛ امید و انتظار از روشنفکران صادق و دلسوزی است که تعالی و عزت و پیشرفت معنوی و مادّی ملت و کشور خود را میجویند و سلطه بیگانه را در همه اشکالش مردود میشمارند. شایسته است که اینان نظام اسلامی را – که مایه عزت ایران و حیات دوباره ملت است – قدر بدانند و مسئولیت خود را در آن بشناسند.
روحانیت، عنصر اصلی در مبارزات ۱۵ ساله منتهی به پیروزی انقلاب
۱۰- روحانیت، عنصر اصلی در مبارزات ۱۵ ساله منتهی به پیروزی انقلاب و سپس در تشکیل نظام مقدس اسلامی و برافراشتن پرچم اسلام در جهان و در مقاومت پُرشور ملت ایران در برابر تهاجمهای گوناگون دشمنان و پیش از اینها و در طول قرنهای متمادی، عامل اصلی حفظ معارف اسلامی و ایمان عمیق و صادقانه ملت ایران به مکتب حیات بخش اسلام و رشد تفکرات دینی در همهجا بوده است. حضور روحانیون متعهد و مبارز در مرکز مبارزه با رژیم دستنشانده آمریکا بود که قشرهای گوناگون مردم را به صحنه مبارزه کشانید و مبارزه را شکل عمومی و مردمی بخشید. در همه حوادث بزرگی که ملت ایران یکپارچه در آن شرکت جستهاند – مانند نهضت مشروطیت و قیام تنباکو – نیز حضور علمای دین در پیشاپیش صفوف، تنها عامل این حضور عمومی بوده است. استعمارگران انگلیسی، با درک همین حقیقت بود که انهدام جامعه روحانیت را مقدمه ای لازم برای ادامه حضور استعماری خود در ایران دانستند و به وسیله عامل دستنشاندهشان – رضاخان – در سالهای ۱۳۱۳ به بعد، نقشه محو روحانیت را شروع کردند و در آن سالها دست به فجایعی نسبت به علمای عالی مقام و حوزههای علمیه زدند که در تاریخ ایران، پیش از آن هرگز سابقه نداشت و متأسفانه شرح این فجایع و ماجرای مقاومت مظلومانه علما و طلاب در آخرین سال های حکومت رضاخان قلدر، بهطور کامل تدوین نشده و در معرض اطلاع مردم قرار نگرفته است و لازم است اطلاع شاهدان عینی – که بحمدا… هنوز تعداد آنان کم نیست – به وسیله افراد و مؤسسات مسئول، با همتی مردانه گردآوری شود. آزادگی روحانیون و علمای دین و عدم نفوذ قدرتهای داخلی و جهانی در آنان، موجب آن بوده است که قلدران و حکمرانان خودسر، هیچگاه نتوانند این مجموعه ربانی را از سر راه مفسدهجویی ها و خیانت های خود بردارند و اگر جمعی از معممینِ سرسپرده و آخوندهای درباری، به طمع حطام ناپایدار دنیا، بر سرسفره ستمگران نشسته و قولاً و عملاً آنان را تأیید کردند، اکثریت علما و روحانیون و فضلا و طلاب جوان، در حصار مناعت و پرهیزگاری و پاکدامنی باقی مانده و اراده و توان مبارزه صادقانه و قدرتمندانه را حفظ کردند و اعتقاد راسخ به روحانیت شیعه را در دل آحاد مردم، زوالناپذیر ساختند.
جامعه روحانیت بحمدا… از آزمایش دوران رضاخان و نیمه اول دوران محمّدرضا سربلند بیرون آمد
جامعه روحانیت به همین دلیل، همواره آماج تیرهای زهرآلود خصومت و غرضورزی دشمنان گوناگون و استعمارگران و بیگانگان و بیگانهپرستان بوده و به مثابه دشمن درجه یک آنان تلقی شده است. تبلیغات خصمانه و برنامهریزی شده حکومت پهلوی و سیاستهای ذی نفوذ در ایران در طول ۵۰ سال برضد قشر روحانی که ماهیتی صددرصد استعماری داشت، در دوران رضاخان و نیمه اول دوران محمّدرضا، آزمایش سختی برای علمای دین بود و جامعه روحانیت بحمدا… از این آزمایش سربلند بیرون آمد. در دوران مبارزات ۱۵ ساله نیز حوزههای علمیه قم و دیگر حوزههای علمیه و چهرههای سرشناس روحانیت، کانون های اصلی مبارزه و بالطبع هدف های اصلی حملات وحشیانه دشمن بودند؛ لیکن این شدت عمل های بی حد و حساب، به اراده الهی موجب آن نشد که روحانیت از راه پُرافتخار خود – که پیمودن آن، وظیفه تخلفناپذیر اسلامی او بود – قدم باز پس نهد؛ بلکه در این دوران، فکر اسلامی شکوفاتر، صیقلخوردهتر و فقه قرآن، پُربارتر و شخصیت روحانیون مبارز، آبدیدهتر شد و زمینه برای تشکیل حکومت اسلامی فراهم آمد.
پس از انقلاب تاکنون نیز روحانیت، بی وقفه آماج حملات مسموم دشمن بودهاند؛ شهدای گرانقدری، هم در جبهه جنگ تحمیلی و هم در جبهههای فعالیت های جهادىِ تقدیم داشتهاند
پس از انقلاب تاکنون نیز روحانیت، بخصوص عناصر برجسته آن – که مستقیماً در خدمت نظام جمهوری اسلامی بودهاند – بیوقفه آماج حملات مسموم دشمن بودهاند؛ چه در عرصه تبلیغات و چه در عرصه تروریزم خائنانه و آلت دست دشمن. و شهدای گرانقدری، هم در جبهه جنگ تحمیلی و هم در جبهههای فعالیتهای جهادىِ خود تقدیم داشتهاند و محراب نماز جمعه و عرصه علم و سیاست و تبلیغ دین را با خون مطهر خود رنگین ساختهاند.
ملت عزیز ما میدانند که انگیزه دشمن از این حملات همهجانبه به علمای دین، جز این نیست که بوضوح میدانند روحانیت نقش تعیینکننده و بیبدیلی داشته و دارند و آنان حمله به روحانیت را با هدف تضعیف و محو انقلاب انجام می دهند.
دشمن انقلاب، جامعه روحانیت را در صورتی تحمل می کند که روحانیون از دخالت در امور سیاست و حضور در صحنههای انقلاب کنار بکشند
امروزه قلم های مزدور و دست های فروخته شده به دشمن، در کار آنند که این پشتوانه معنوی انقلاب را در چشم مردم تضعیف کنند. دشمن انقلاب، جامعه روحانیت را در صورتی تحمل می کند که روحانیون از دخالت در امور سیاست و حضور در صحنههای انقلاب کنار بکشند و مانند جمعی از روحانیون بیخبر و متحجرِ گذشته و حال، به کنج مدارس و مساجد اکتفا کنند و کشور و زندگی مردم را به آنان بسپارند و از جمله پدیدههای پُرمعنی آن است که در تمام مدت مبارزات و نیز سالهای پس از پیروزی، علمای متحجر و بیخبر از حوادث کشور و دور از جریانهای سیاسی، هیچگاه در معرض تهاجم دشمنان قرار نگرفتند؛ بلکه حتّی گاه مورد ستایش و تمجید نیز واقع شدند و حملات جسمی و تبلیغی و حتّی تهمت ارتجاع و واپسگرایی از سوی روشنفکرنمایان عامل بیگانه، تنها متوجه علما و روحانیونی شد که از لحاظ اندیشه سیاسی و نوآوریهای عرصه علم و عمل، درخشیده و به عنوان قشری پیشرو و مترقی و آگاه، شناخته شدهاند.
روحانیت با بینشی کاملاً نو و با استفاده از ذخیره بیپایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنتی و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعه اسلامی را هموار نمایند
موضعگیری های دشمنان، به درستی همان حقیقتی را برای مردم آگاه و جامعه روحانیت متعهد و انقلابی آشکار میسازد که امام حکیم و روشنبین ما بارها آن را بیان کردهاند. یعنی اولاً اینکه قدرشناسی از روحانیون بزرگوار و تبعیت از آنان، وظیفه دینی و ملی و انقلابی است که هیچگونه غفلت از آن جایز نیست. ثانیاً اینکه تحجر و واپسگرایی در میان روحانیون و یا خدای نخواسته توجه به منافع شخصی و دنیاطلبی و روی آوردن به زیورهای مادّی و سوء استفاده از مکانت اجتماعی، خطرش برای روحانیت، کمتر از حملات دشمن نیست؛ بلکه به مراتب از آن بیشتر است. و ثالثاً وضعیت دوران انقلاب و توجه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی، ایجاب می کند که علمای دین، با بینشی کاملاً نو و با استفاده از ذخیره بی پایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنتی و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعه اسلامی را هموار نمایند و حوزههای علمیه با تحولی اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند و نوآوری را جهت و سمت برنامههای خود قرار دهند و البته با اعمال دقت لازم و برجسته کردن اصول و مبانی فقاهت، راه را بر التقاط و کجروی ببندند. رابعاً انزوا و دوری از فعالیت سیاسی را – که خواستِ دشمنان و خلاف وظیفه اسلامی است – بههیچوجه در زندگی خود و حوزههای علمیه راه ندهند و همواره مخصوصاً در مواقع خطر، پیشاپیش صفوف مردم، به تلاشی مخلصانه و خستگیناپذیر مشغول باشند و علم را با عمل و تفقه را با جهاد و معرفت را با تبلیغ قولی و عملی همراه سازند و هر سه سنگر: مدرسه، مسجد و جبهه را پُرکنند.
بزرگداشت وفاداران فداکار
۱۱- در این مقال، لازم است بزرگداشت وفاداران فداکار نیز به عنوان یکی از نقاط عمده معارف انقلاب ذکر شود. مقصود از وفاداران انقلاب، آنهایند که با نثار جان خود یا عزیزان خود یا سلامتی خود، پایههای انقلاب را استحکام بخشیدند و دست دشمنان را از کشور و نظام اسلامی کوتاه کردند؛خانوادههای مکرّم شهیدان، دلیرمردان جانباز و اسیر و مفقود و خانوادههای بزرگوار آنان، رزمندگان نیروهای مسلح و عناصر پاکباز بسیج که عمر خود را در جبههها گذرانیدهاند،جهادگرانی که نیروی خود را در دو جبهه جنگ و سازندگی صرف کردند… و همه کسانی که در این امتحان الهی، با سختی ها و ابتلائات بزرگش دست و پنجه نرم کردند، باید مورد تکریم و قدرشناسی همیشگی ملت باشند.
دوران ۱۰ ساله حیات مبارک امام خمینی، الگو و نمونه حیات جامعه انقلابی ماست و خطوط اصلی انقلاب، همان است که امام ترسیم فرمود
۱۲- حسن ختام سخن آن است که دوران ۱۰ ساله حیات مبارک امام خمینی (رضوان ا…تعالی علیه)، الگو و نمونه حیات جامعه انقلابی ماست و خطوط اصلی انقلاب، همان است که امام ترسیم فرموده است. دشمنان خامطمع و کوردل که گمان کردند با فقدان امام خمینی، دوران جدید با مشخصاتی متمایز از دوران امام خمینی (قدّسسرّه) آغاز شده است، سخت در اشتباهند. امام خمینی، یک حقیقت همیشه زنده است. نام او پرچم این انقلاب، و راه او راه این انقلاب، و اهداف او اهداف این انقلاب است. امت امام و شاگردان او که از سرچشمه فیاض آن موجود ملکوتی سیراب شده و عزت و کرامت اسلامی و انسانی خود را در آن جستهاند، اکنون شاهد آنند که ملت های دیگر، حتّی ملتهای غیرمسلمان، نسخه تعالیم انقلابی آن قائد عظیم را مایه نجات خود دانسته و آزادی و عزت خویش را در آن یافتهاند. امروز به برکت نهضت آن یگانه دوران، مسلمانان در همهجا بیدار شدهاند و کاخ امپراتوریهای سلطه ظالمانه، رو به ویرانی نهاده است. ملتها ارزش قیام ملی را دریافته و غلبه خون بر شمشیر را تجربه می کنند و همه در همهجا، چشم به ملت مقاوم ونستوه ایران دوختهاند.
برای آمریکا ودیگر سردمداران استکبار، چیزی مهمتر از این نیست که ملت ایران از راه ۱۰ ساله خود برگردد، یا در آن تردید کند
بدیهی است که برای آمریکا ودیگر سردمداران استکبار، چیزی مهمتر از این نیست که ملت ایران از راه ۱۰ ساله خود برگردد، یا در آن تردید کند؛ زیرا در این صورت، نقطه درخشان امید ملتها کور خواهد شد و غلبه خون بر شمشیر، مورد تردید قرار خواهد گرفت. ما صریحاً به همه ملتهای جهان اعلام می کنیم که تفکر «خاتمه یافتن دوران امام خمینی» که دشمن با صد زبان سعی در القای آن دارد، خدعه و نیرنگی استکباری بیش نیست و علیرغم آمریکا و همکارانش، امام خمینی در میان ملت خود و جامعه خود حاضر است و دوران امام خمینی ادامه دارد و خواهد داشت. راه او راه ما، هدف او هدف ما، و رهنمود او مشعل فروزنده ماست. همه ملت و مخصوصاً جوانان عزیز و نوجوانان، خود را سربازان امام محبوبشان بدانند و با اتکال به خدا و استمداد از حضرت ولىّا…الاعظم(ارواحنا فداه) با قوّت و قدرت به سمت هدفهای عالی امامشان حرکت کنند و بدانند که پیروزی نهایی از آن ماست. «کتب ا… لاغلبنّ انا و رسلی.» (۱۰)
دهم خرداد ۱۳۶۹ برابر با ششم ذیالقعده ۱۴۱۰
علی الحسینی الخامنهای
ارجاعات
۱- نور: ۳۷ و ۳۸
۲- حج: ۵
۳- غافر: ۱۶
۴- صف: ۹
۵- انفال: ۶۲
۶- بقره: ۲۸۵
۷- بروج: ۸
۸- ابراهیم: ۲۸ و ۲۹
۹- بقره: ۲۴۹
۱۰- مجادله: ۲۱
انتهای پیام/