جنگ و صلح
جنگ و صلح
جنگ و صلح به شرح مقاومت روس‌ها در برابر حمله‌ی ارتش فرانسه به رهبری ناپلئون بناپارت می‌پردازد. این کتاب در سال ۱۸۶۹ نوشته شده است و هنوز هم در زمره بهترین رمان‌های جهان قرار می‌‌گیرید

به گزارش باشگاه وبلاگ نویسان ایرانی حرف تو ؛ گلستان بلاگ به نقل از وب سایت «ندای یک بسیجی عاشق» نوشت:

جنگ و صلح به شرح مقاومت روس‌ها در برابر حمله‌ی ارتش فرانسه به رهبری ناپلئون بناپارت می‌پردازد. این کتاب در سال ۱۸۶۹ نوشته شده است و هنوز هم در زمره بهترین رمان‌های جهان قرار می‌‌گیرید. “استراخوف” که از دوستان تولستوی و منتقد توانایی بود، عقیده خود را درباره «جنگ و صلح» در چند جمله پر حرارت بیان کرده است. او می گوید:  “جنگ و صلح، تصویر کاملی از زندگی مردم روسیه آن زمان است، تصویر کاملی از همه چیزهایی است که در آن‌ها، مردم سعادت، عظمت، اندوه و خواری خود را می‌یابند. این است جنگ و صلح.”

 

نظر مقام معظم رهبری در مورد کتاب جنگ و صلح

“شما به آثار داستانی‌ای که وجود دارد، اگر نگاه کنید، شیرین‌‌ترین و هنرمندانه‌‌ترین نوشته‌‌های هنری و رمان‌های بزرگ مربوط به بخش‌هایی است که ملتی دارد کار بزرگی از این قبیل انجام می‌دهد. «جنگ و صلح» تولستوی مربوط به مقاومت عجیب مردم روسیه است در مقابل حمله‌ی ناپلئون و حرکت عظیمی که مردم مسکو انجام دادند برای ناکام کردن ناپلئون. تولستوی کتاب‌های دیگری هم دارد، اما به نظر من این کتاب برجستگی‌‌اش به خاطر این است که کاملاً بر محور روح دفاع مردم روسیه است.”

 

در مورد نویسنده

لئو نیکلایویچ تولستوی، نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس در خانواده‌ای بسیار قدیمی و اشرافی در “یاسنایا پالیانادر” ۱۶۰ کیلومتری جنوب مسکو زاده شد. مادرش را در دو سالگی و پدرش را در ۹سالگی از دست داد پس از آن تحت تکفل عمه‌اش قرار گرفت.

 

وی در جوانی به ارتش پیوست  و به عنوان افسر در ارتش خدمت کرد. تولستوی اولین اثرش را در سال ۱۸۵۱ نوشت و هنگامی که اولین رمانش ـ کودکی ـ در سال بعد چاپ شد شهرتی به هم زد و جایگاهش در ادبیات روسیه تثبیت شد. در سال ۱۸۵۵ به پترزبورگ و از آنجا به املاکش برگشت و از ارتش کناره‌گیری کرد. سی و چهار ساله بود که با دختر بیست ساله‌ی یک پزشک ازدواج کرد.

 

او چندی بعد  با بسیاری از مکاتب فلسفی آشنا شد و دوران دوم زندگی‌‌اش را در تب و تاب‌های روحی و اخلاقی پشت سر گذاشت. در سومین دورۀ زندگی‌‌اش که از سال ۱۸۸۹ شروع شد چنان اخلاقگرا و مذهبی شد که خود برای فرزندان روستاییان در املاکش مدرسه‌ای راه انداخت و به اصلاحاتی به نفع دهقانان در املاکش پرداخت. در اواخر عمر نیز به دنبال لغو مالکیت بود و می‌خواست همۀ زندگی و آثارش را به مردم ببخشد و به خاطر این عقیده نیز دائماً با خانواده و همسرش کشمکش داشت.

 

تولستوی، وقتی نوشتن «جنگ و صلح » را آغاز کرد، سی وشش ساله بود ، واین سنی است که در آن، استعداد آفرینش یک نویسنده معمولأ در حد کمال است ، وهنگامی که آن را تمام کرد، شش سال گذشته بود. دورانی را که تولستوی برای رمان خود برگزید، زمان جنگ‌های ناپلئون بود و نقطه اوج داستان حمله ناپلئون است.

 

بعد از نوشتن رمان جنگ و صلح تولستوی به یک نویسنده‌ی افسانه‌ای تبدیل شد . تولستوی که در جوانی ایمان خود به خدا را از دست داده بود رفته رفته به مؤمنینی که در میان مردم فقیر و ساده و بیسواد وجود داشتند ، نزدیک شد . وهر اندازه که به زندگی آنها بیشتر نگاه می کرد ، بیشتر معتقد می شد که مردم ، با آنکه در ظلمت خرافات فرو رفته بودند ، ایمان واقعی دارند ، ایمانی که برای آنها لازم است  و دید فقط همین ایمان است که با ارزانی داشتن معنا و مفهومی به حیات ایشان ، زندگی کردن را برای آنها امکان پذیر می سازد.

 

سالها طول کشید تا تولستوی درباره نظرات خود تصمیم نهایی را گرفت . واین سالها ، برای او پر از رنج و اندوه جانکاه و تفکر و مطالعه بود . او در نهایت با رد خرافات در دین فقط به گفته های مسیح ایمان آورد.

 

تولستوی در آخرین سال زندگی اش تصمیم گرفت که خانه و فرزندانش را ترک کند. عمری در آرزوی بخشیدن اموال و زندگی بدون دغدغه های دنیایی بود سر انجام در آخرین ماه های زندگی اش به مسافرتی بی بازگشت می رود و همه چیز را رها می کند و تنها با یک چمدان خانه اش را ترک می کند و در نهایت هم در همین مسافرت و در قطار از دنیا می رود.

 

داستان کتاب

جنگ و صلح اوضاع تاریخی واجتماعی روسیه را در سال‌های ۱۸۰۵ تا ۱۸۲۰ به تصویر می کشد. یعنی یک فاصله زمانی پانزده ساله از زندگی قهرمانان خود را دربر می‌گیرد. وقایع این رمان، بر بستر دو جنگ بزرگ بین روسیه‏ تزاری به سرکردگی “تزار الکساندر” و دولت فرانسه به رهبری “ناپلئون بناپارت”، و یک دوره فترت کوتاه بین این دو جنگ، جریان ‏دارد.

در محافل اشرافی پترزبورگ همه جا بحث از حملۀ ناپلئون به کشورهای اروپایی، پیوستن روسیه به ارتش اتریش در دفاع از اروپا در مقابل کشورگشایی‌های ناپلئون، بود. در این بین جوان درشت هیکلی به نام “پی یر” فرزند نامشروع و عزیز دردانۀ “کنت بزوخف” (یکی از مردان مشهور دربار که اینک در بستر مرگ است) است، چون کنت این جوان را وارث ثروتش کرده است.

 

‎پی یر جوان، ده سالی در فرانسه درس خوانده و تازه به روسیه آمده و پایش به محافل اشرافی باز شده است. وی سه ماهی می‌شود که بنا به دستور پدرش از مسکو به پترزبورگ آمده تا شغلی برای خود پیدا کند اما هنوز شغلی برای خود انتخاب نکرده است. با این حال همه می‌دانند که طبق وصیت کنت بزوخف او وارث احتمالی تمام دارایی این کنت بسیار ثروتمند است.

 

به همین جهت همه ی کسانی که آرزو دارند او دامادشان شود در اطراف او می‌‌چرخند و او را دائم به محافل اشرافی دعوت می‌کنند. پی یر، آدم ساده و متواضعی است. در محافل اشراف نیز وی با آنکه هنوز از روابط افراد سر در نمی‌‌آورد با حرف‌های صریح و تندش در بحث‌های سیاسی روز شرکت می‌کند و گاه با این حرف‌ها باعث رنجش دیگران می‌‌شود. مثلاً او از ناپلئون دفاع می‌کند و معتقد است او آدم بزرگی است، چون با اینکه انقلاب پیروز شده ولی حقوق شهروندانش را حفظ کرده است. برای همین آنا ‎ در آنجا مهمان است همه‌جا مواظب حرف زدن‌های اوست. “پرنس آندره” دوست پی یر نیز تقریباً با او هم عقیده است و می‌‌گوید کارهای ملی یک امپراتور را باید از مسائل خصوصی او جدا کرد.

 

آن روز در محفل “آنا پاولونا” افراد سرشناسی‎ به غیر از پی یر و “پرنس آندره بالکونسکی” افراد دیگری هم حضور دارند: از جمله پرنس “واسیلی کوراگین”، دختر بسیار زیبا و “لوندش هلن”، پسرش “آناتول” جوان خوشگذران و عیاش؛ پرنسس بالکونسکای زیبا، ظریف و ریزنقش همسر آندره که اینک باردار است و “آنا میخاییلونا”.

 

آنا میخاییلونا که اینک فقیر شده است به این محفل آمده تا با سفارش “پرنس واسیلی” در دربار برای پسرش بورسیه و شغل خوبی در واحد گارد ارتش دست و پا کند. اگر چه پرنس واسیلی قول محکمی به او نمی‌دهد اما او از هدفش دست نمی‌کشد.

 

در آن روز به خصوص هر کس برای دلیل خاصی پا به این مجلس گذاشته است و در همین مجلس است که از شخصیت‌های اصلی داستان پرده برداری می شود…

 

کتابی متفاوت

تولستوی در جنگ و صلح به زندگی اشراف پرداخته، نه قشر عادی جامعه. اشراف روسیه همیشه به عنوان قشری تجمل‌گرا و دست نیافتنی که شیفته‌ی غرب هستند مطرح بوده اند. این قشر  پیروی از  فرانسه را دلیل متمدن خود می دانستند.

 

طبقه اشراف همواره به عنوان  طبقه‌ای برای قشر رعیت آن زمان (موژیک ها) و حتی مردم اروپا ،مطرح بوده‌اند که سرشار از جذابیت و رمز و راز بوده‌اند . تولستوی ، که خود ازطبقه‌ی اشراف بوده و به جریان زندگی آن‌ها کاملاً واقف بوده است، از همین حس کنجکاوی مردم استفاده کرده و اسرار پشت پرده‌ی اشراف و شاهزاده‌ها را روی دایره ریخته است.

 

شگرد دیگری که تولستوی در جنگ و صلح بکار برده ، این است که تمام مسائل مربوط به زندگی یک جامعه را در قالب یک رمان جمع‌آوری کرده است . تعلیق‌، جذابیت‌، عشق‌، نفرت‌، جنگ‌، شکست‌، پیروزی‌، مرگ‌، تولد و … همه در قالب یک اثر، نشان دهنده‌ی تکنیک بالای نویسنده است.

 

تولستوی در جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی هنر خود را به معرض نمایش گذاشته است. او در این رمان عظیم، ساختار اجتماعی روسیه، عواملی که باعث رشد، تعالی، یا سقوط و انحطاط یک جامعه می‌شود، همچنین  بی‌گانه پرستی – که خاص طبقه‌ی اشراف است – و اختلاف طبقاتی آن دوران را  در روسیه به خوبی نشان داده است .

 

تعلیق داستان، با وجود اینکه یک رویداد تاریخی واقعی را تعریف و تحلیل می کند ، بسیار ماهرانه دنبال می شود . شخصیت ها همه در راستای سرنوشت خود ، به سر منزل مقصود می رسند .
تحریراین رمان عظیم در سال ۱۸۶۳ قبل از انقلاب کبیر فرانسه ، یعنی قبل از دوره ی رمانتیسم به پایان رسیده است. یعنی دوره ای که تحصیل در انحصار شاهزادگان و اشراف بوده است . تولستوی را به نوعی می توان بنیانگذارآموزش و پرورش در روسیه به حساب آورد . او آموزش الفبا را در مدارس پایه گذاری کرد و به این ترتیب کودکان رعیت نیز از نعمت باسواد شدن بهره مند  شدند .

 

یکی از نکات مورد توجه در رمان که بسیار رندانه مطرح شده است قدرت پوچ و پوشالی تزارهاست . چنانکه دیده می‌شود پی یر و درجایی دیگر ماریا ، حتی قدرت آزاد کردن رعیت‌های خود را ندارند و تصور باطل اطرافیان آن‌ها براین است که اگر این قشر ناتوان آزاد شوند، توان اداره‌ی امور زندگی خود را نخواهند داشت و چه بسا از گرسنگی و برهنگی بمیرند . این دلیل آشکاری بر استعمارگری تزارهاست که بعدها یکی از دلایل اصلی وقوع انقلاب روسیه به شمار می‌رود . ( تولستوی ، داستایوفسکی و چخوف زمینه ساز انقلاب روسیه بوده اند .)

 

سخن آخر

کتاب جنگ و صلح بدون شک یکی از آثار فاخر ادبیات دنیا محسوب می‌شود. این کتاب که با ساختاری محکم و قوی به بخش‌های واقعی زندگی مردم روسیه پرداخته است، توانسته مخاطب را با خود همراه کند و او را با خود به زمانی ببرد که در حال حاضر وجود ندارد.
صحنه پردازی‌های شگفت انگیز تولستوی از آن برهه تاریخ به قدری واقعی به نظر می‌رسد که جای هیچ گونه سؤالی را برای مخاطب باقی نمی‌گذارد . این رمان جزو معدود رمان‌های تاریخی است که بسیار مستند است به خاطر همین هم خواندن این رمان علاوه بر جذابیت‌های معمول دیدی عمیقی از یک کشور و فرهنگ دیگر را به مخاطب خود می‌دهد.

 

 

فاطمه قاسم‌آبادی

ندای یک بسیجی
حجم: ۲۳مگ

انتهای پیام/