خوبست آقای هاشمی رفسنجانی به این پرسش پاسخ دهد که؛ براستی به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد»؟!!! بد نیست که حاج آقا فراموش نکند جایگاه حقوقی او ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام است و نه تحریف‌گری شعر خواجۀ شیراز...

به گزارش نسیم سرخس به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا،‌ اکبر پریچی در یادداشتی نوشت: طی چند روز گذشته و پس از اعلان توافقی احتمالی پیرامون برنامۀ هسته‌ای ایران با گروه قدرت‌های موسوم به ۱+۵ و انتشار متن ترجمه شدۀ فارسی آن که خبرگزاری‌ها آن را گزارش کردند، نگاهی اجمالی به متن منتشر شده، حاکی از تحمیل نقطه نظرات خاص و گنجاندن نکاتی حیاتی به سود دشمنان ملت ایران است که متأسفانه در توافق نامۀ اعلامی مورد اجماع واقع شده و تصویب آن از سوی ایران، یعنی قبول و پذیرش تحمیلی اسارت‌آور که مورد پسند و خواست ملت بزرگ و شریف ایران نیست.

در صورت قبول مفاد تحمیلی توافق نامۀ اعلامی از جانب ایران، به لحاظ اینکه آن نقطه نظرات خاص و گنجاندن نکاتی حیاتی در متن توافق نامه – که قرار است امضا شود و توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد رسمیت پیدا کند- از منظر حقوقی تعهدی و الزام‌آور خواهد بود و رهایی از بهانه گیری‌های طرف مقابل به سادگی و آسانی امکانپذیر نیست، جا دارد عقلای قوم و آنان که خود را مسئول حقوق اساسی ملت ایران می‌دانند به هوش باشند و بدون رفتارهای هیجانی و احساسی با مسأله برخورد کنند و خود را در پیشگاه تاریخ این ملت سلحشور و شهید داده و ستم کشیده و خون دل خورده، مسئول و مکلّف و موظف بدانند.

جان کلام اینکه، همانگونه که امام خامنه‌ای در پاسخی کوتاه و قاطع و روشن و صریح به نامۀ توصیفی و مطول رییس جمهوری، خاطرنشان فرموده‌اند؛ « لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر قانونی پیش‌بینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی می دانیم که برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند.» نباید کوچکترین سستی و خطای راهبردی از جانب مقامات دولتی که بار مذاکره و امضای توافق نامۀ اعلامی را بر دوش دارند صورت بگیرد.

اما اشارۀ این یادداشت، تنها و تنها به یک نمونۀ روشن از تحمیل نقطه نظرات خاص و گنجاندن نکاتی حیاتی در متن توافق نامه است که برای ما بوی اسارت می دهد و فقط و فقط به سود دشمنان ایران است.

آن نقطه نظر خاص، بند ۱۲ از بخش موسوم به قسمت « ب- اراک، آب سنگین، بازفرآوری» است که صراحتاً تاکید دارد: «به جز فعالیت های جداسازی با هدف تولید رادیوایزوتوپ‌های پزشکی و صنعتی از نمونه‏‌های تابش‏ دیده‏ اورانیوم غنی‏ شده، ایران به مدت ۱۵ سال وارد بازفرآوری یا ساخت تاسیسات قادر به بازفرآوری سوخت مصرفی، یا فعالیت‌های تحقیق و توسعه‏ بازفرآوری که منتج به ایجاد قابلیت بازفرآوری سوخت مصرفی شود، نگردیده و پس از این مدت نیز قصد چنین کاری را ندارد.»!!! پذیرفتن این بند چه معنا و مفهومی دارد….؟!!

اگر قرار است پس از سال ها تحریم ظالمانه (که آقای ظریف در گفتگو با نشریۀ آمریکایی نیویورکر گفته است؛ تحریم‌ها نعمت بود) و ۲۳ ماه چانه زنی و مذاکرات طولانی با قدرت‌های موسوم به گروه ۱+۵، بند مورد اشاره را بپذیریم، کدام منطق بُرد – بُرد در بارۀ ما (جمهوری اسلامی ایران) صدق می‌کند و گویای این ادعاست؟!!

بماند که این، تنها یک بند از توافق نامۀ اعلامی است که توسط دشمنان قسم خوردۀ ملت ایران در جریان مذاکرات و جمع بندی آن و فرجام «برجام» (برنامه جامع اقدام مشترک) به طرف ایرانی دیکته و تحمیل شده و از اینگونه نقطه نظرات خاص و گنجاندن نکاتی حیاتی در متن توافق نامه به زیان ما و فراتر از خطوط قرمز هسته ای ایران که حضرت آقا بر آن تأکید داشتند فراوان است. نمونۀ بارز آن، محدودیت هایی است که پیرامون مسألۀ «تسلیحات موشکی ایران» در توافق نامه مورد اجماع قرار گرفته و طرف ایرانی – ظاهراً پذیرفته که متعهد به محدودیت های تحمیلی است و خود را ملزم می داند از دستیابی به فناوری های روز جهت تولید موشک های بالستیک جدید اجتناب کند و پروندۀ موشکی ایران را ببوسد و ببندد و بگذارد کنار!!!

مگر رهبر مقتدر و روشن نگر انقلاب اسلامی، چندین بار به تیم مذاکره کنندۀ هسته ای هشدار ندادند که؛ طرح مسألۀ «تسلیحات موشکی ایران»، اصلاً و ابداً در چارچوب مذاکرات هسته‌ای موضوعیت ندارد و خود بخود، هر پیشنهاد محدودیت‌سازی که مطرح شود به هیچ عنوان مورد قبول و پذیرش ایران نیست. چه رسد به آنکه این نقطه نظرات خاص و گنجاندن نکاتی حیاتی در متن توافقنامه به زیان ما، تحمیلی و اسارت‌آور و تعطیل‌کنندۀ برنامه و فعالیت‌های موشکی ایران باشد!!!

بر این اساس، جای شگفتی و حیرت است که آقای هاشمی رفسنجانی در جایگاه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در شناخت و ارزیابی درست مصلحت نظام اینگونه به اشتباه درافتد و با تحریف سخن زیبا و حکیمانۀ حضرت حافظ ، سرمست از حال و هوایی احساسی و مغرورانه و ناشی از خودشیفتگی آشکار در صفحۀ اینستاگرامش بنویسد: «هاشمی لطف نمودی قدحت پُر مِی باد/ که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد»!!!

خوبست آقای هاشمی رفسنجانی به این پرسش پاسخ دهد که؛ براستی به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد»؟!!! بد نیست که حاج آقا فراموش نکند جایگاه حقوقی او ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام است و نه تحریف گری شعر لسان‌الغیب و خواجۀ شیراز که فرموده است: ساقیا لطف نمودی قدحت پر مِی باد / که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد…..

انتهای پیام/م