یادداشت؛ قله‌ مرتفع «مکتب سلیمانی» را ببینیم!
یادداشت؛ قله‌ مرتفع «مکتب سلیمانی» را ببینیم!
«مکتب سلیمانی» بسان کوهی است که این روزها بسیاری از متولیانِ کم‌عمق فرهنگی و سیاست‌ورزانِ پرعمقِ سیاسی‌کاری، خود را مشغول به گلستان سرخ و سفید و سبز آن کرده‌اند و قله‌ی مرتفع آن را نمی‌بینند یا نمی‌خواهند ببینند!

به گزارش نسیم سرخس، حجت‌الاسلام عباس بابائی، استاد حوزه و دانشگاه در یادداشتی نوشت: مشغول‌شدن به گل‌های دامنه‌ی کوه و لذت‌بردن از رنگ و عطرشان، آدمی را از صعود به قله‌ و لذت پرواز و رهایی محروم می‌کند.

«مکتب سلیمانی» بسان کوهی است که این روزها بسیاری از متولیانِ کم‌عمق فرهنگی و سیاست‌ورزانِ پرعمقِ سیاسی‌کاری، خود را مشغول به گلستان سرخ و سفید و سبز آن کرده‌اند و قله‌ی مرتفع آن را نمی‌بینند یا نمی‌خواهند ببینند!

کسی که اندک مطالعه‌ای در این «مدرسه‌ی انسان‌ساز» داشته‌ باشد، مهم‌ترین ویژگی آن را «ولایتمداری» می‌بیند؛ همان اکسیری که توانست مسِ وجود یک روستازاده‌ی ناشناس را به طلایی در عیار جهانی برساند.

«حاج‌قاسم» برای «حاج‌قاسم» شدن در «مکتب خمینی و خامنه‌ای»، نرخ روز دلار و ارز را نمی‌دید؛ به‌دنبال دنبال‌کننده‌های مجاز نبود؛ از سرزنش سرزنش‌کنندگان نمی‌هراسید؛ جدایی رفیقانِ نیمه‌راه ناراحتش نمی‌کرد؛ اخم مستکبران برایش پشیزی نمی‌ارزید؛ حوزه‌ی انتخاباتی نداشت و به‌دنبال رضایتِ پیرمردهای لیست‌بند نبود.

این روزها بسیاری خود را واله‌ی «حاج‌قاسم» معرفی می‌کنند اما این حاج‌قاسم‌ بدلی را «حاج‌قاسم سلیمانی» نمی‌شناسد؟!

مهم‌ترین شاخصه‌ی «حاج‌قاسم»، سربازی محض در «مکتب ولایت» بود تا جایی که گفت: «اگر امام و آقا اناری را نصف کنند و بگویند نصفش حلال است و نصف دیگر حرام، من نمی‌پرسم چرا!»

«حاج‌قاسم» در وصیت‌نامه‌اش، حرمت «خامنه‌ای» را حرمت «مقدسات» نامید و خیمه‌ی «ولایتش» را خیمه‌ی «رسول‌الله» معرفی‌ کرد.

او برای باورپذیری دل‌های مردد چندبار قسم جلاله خورد و گفت: «والله والله والله از مهم‌ترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.»

«حاج‌قاسم» ارتباط با «ولایت» را تا انتهای این دنیا ادامه نداد بلکه مسیر را تا قیامت کشاند: «در قیامت خواهیم دید مهم‌ترین محور محاسبه این است. »

«حاج‌قاسم» کسی است که در تمام مراحل پنجگانه‌ی «ولایت»، الگویی تمام‌عیار است برای همگان، به‌ویژه مدیران انقلابی و انقلابی‌نما؛ ولی‌شناسی، ولی‌پذیری، ولی‌دفاعی، ولی‌ترویجی و ولی‌مداری.

او تربیت‌شده‌ی مکتب امامین انقلاب است که محصول وجودش در وصیت‌نامه‌اش متجلی است؛ همان وصیت‌نامه‌ای که عصاره‌اش می‌شود «سربازولایت».

انتهای پیام/

 

  • نویسنده : عباس بابائی