قانون کاپیتولاسیون مصداق ذات زیاده خواه آمریکا
قانون کاپیتولاسیون مصداق ذات زیاده خواه آمریکا
یکی از عبرت های قانون کاپیتولاسیون ذات زیاده خواهی آمریکا است که نشان داد، آمریکا به دنبال تعامل اقتصادی نیست بلکه فقط به دنبال سلطه همه جانبه بر کشور است؛ آمریکا مثل برخی از نزول خواران، نزول می دهد و به موقع با پایمال کردن عزت یک ملت بهره خود را می گیرد.

به گزارش خبرنگار نسیم سرخس، چهارم آبان ماه نقطه عطفی در تاریخ ایران بوده و آن هم اعتراض امام روح الله به قانون ننگین کاپیتولاسیون است که از آن حرکت نتایج و عبرت هایی به دست می آید.

 

سوال اولی که به ذهن متبادر می شود این است که چه چیزی و چه عواملی موجب شد که شاه این قانون ننگین را بپذیرد؟ آنچه که مشخص است روحیه ظلم پذیری و راحت طلبی حکومت وقت بود.

 

حکومت و دولت وقت توجه به ظرفیت های درون زا نداشت و نتوانست رشد پایدار اقتصادی ایجاد کند و یک نوع راحت طلبی و تن پروری در حکومت شاه وجود داشت و از طرفی تمام امید حل مشکلات خود را فقط و فقط در تعامل با آمریکا می دیدند، به همین دلیل آمریکا هم در آن زمان شرط کرد که اگر وام و تسهیلات می خواهند باید قانون کاپیتولاسیون را بپذیرند.

 

بی عرضگی و عدم توان تولید داخلی و افزایش صادرات غیر نفتی و امید به تعامل با آمریکا در حکومت شاه موجب پذیرش این قانون ننگین شد.

 

عبرت دوم در قضیه کاپیتولاسیون ذات زیاده خواهی آمریکا است که نشان داد آمریکا به دنبال تعامل اقتصادی نیست، بلکه فقط به دنبال سلطه همه جانبه بر کشور است؛ آمریکا مثل برخی از نزول خواران، نزول می دهد و به موقع با پایمال کردن عزت یک ملت بهره خود را می گیرد.

 

می توان از قانون ننگین کاپیتولاسیون نتیجه گرفت که هر حکومت و دولتی و در هر زمانی شرایط را برای آمریکایی ها ایجاد کند، مجبور است چنین قوانین ننگینی را نیز بپذیرد، حال تحت هر اسم و عنوانی و با هر شدت و ضعفی باشد.

یادداشت: دکتر اسحق ابان

انتهای پیام/